اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

همه جیز اینجا پیدا میشه از مطالب جالب و خواندنی تا درد دل

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • ترید مطمئن بازار تبادلات ارزی

    سلام دوستان در دنیای اطراف ما هر کس به عشق و آرزوی روزگار می گذراند.از بهترین نعمات خدایی را سلامتی و امنیت نام نهاده اند تا اهمیت سلامتی و امنیت را جهت آرزو قرار دادن فراموشمان نشود .امنیت سلامتی روحی و روانی را چند برابر می کند. در وانفسای بازار بازار تبادلات ارزی همگان بدنبال آرامش و امنیت هستیم.منصفانه بنگریم چه کسی در بازار بازار تبادلات ارزی نمی خواهد با امنیت و آرامش ترید کند؟چه کسی نمی خواهد با احساس آرامش کامل تریدهایش را انجام دهد؟ کدام یک از ما از فشارهای مضاعف هنگام ترید بر روح و روانمان فراری نیستیم؟اگر فشاری که بر روح و روانمان در هنگام ترید قابل اندازه گیری بود به چه عددی می رسیدیم؟بپذیریم که آرامش در ترید هنگامی اتفاق می افتد که تریدی مطمئن داشته باشیم. در بازار بازار تبادلات ارزی چگونه می توان با اطمینان ترید کرد؟ آیا بازار آنقدر قانونمند هست که بتوان به آن اطمینان کرد؟اگر صرفا" تکنیکال را لحاظ قرار دهیم فاندامنتال را چه کنیم و بلعکس؟آیا بازار فقط با فاندامنتال و تکنیکال حرکاتش را انجام می دهد ؟ چرا تریدرهای باسابقه هنوز ضرر می کنند و به ما نیز یادآور می شوند که ضرر جزئی از بازار بازار تبادلات ارزی می باشد؟آیا نمی شود راهی یافت که بر قانون بازار تبادلات ارزی تسلط یافت و ضرر را از خود دور کرد؟ آیا ادعای ضرر جزئی از بازار هست برای سرکیسه کردن ما و توجیه شکست هایمان و قانع کردنمان برای رسیدن به آرامش و تحمل ضرر و ادامه مسیر و پولهایمان را دوباره دادن به آنها نیست؟ ایرانی باهوش به هوش باش. اینها ما را به اطمینان و آرامش واقعی نمی رساند.مسکنی اعتیاد آور است که ما را تحریک می کند به تریدهای ضرر دهمان ادامه دهیم و پولی که تنها متعلق به خود ما نیست را به جیب آنان بریزیم؟
    برای رسیدن به اطمینان و آرامش در بازار تبادلات ارزی باید استراتژِی مناسب داشت .باید از ضرر فرار کرد باید سود کرد باید به قانون نانوشته آن تسلط یافت باید باور کرد راهی نویی باید یافت.باید بقول سهراب چشم ها را شست و جور دیگر باید دید . .

    ویرایش توسط ناظرسایت : https://www.traderha.com/member/5564-ناظرسایت در ساعت 04-17-2014, 12:54 PM دلیل: خلاف قوانین فروم ( قرار دادن لینک غیر )

    نظر


    • بهترین روش ها ساده ترین آنهاست

      استفاده از ابزار پیچیده ( مانند اسیلاتورها ) افراد را سردرگم می کند و تصمیم گیری قاطع و و صریح را از انسان سلب می نماید. اما روشهای ساده همواره خوب عمل کرده اند.


      1- روند دوست ماست :

      در بازار صعودی Buy و در بازار نزولی Sell انجام دهید و سعی در ایجاد بازدهی ناشی از بازگشت قیمت نداشته نباشید. به خاطر داشته باشید نداشتن Position خود یک Position است.

      2- اگر خواهی نشی رسوا:
      آن چیزی که در حال قوی شدن است؛ را بخرید و آن چیزی را که در حال ضعیف شدن است بفروشید. عموما افراد وقتی قیمت پایین می آید اقدام به خرید می کنند در حالیکه حرفه ایها وقتی می خرند که قیمت در حال بالا رفتن است. قاعده بقا این نیست که "پایین بخر و بالا بفروش" بلکه به اینصورت است که "بالا بخر و بالاتر بفروش". از این گذشته وقتی در یک گروه در حال مقایسه هستید قویترین را بخرید و ضعیف ترین را بفروشید.

      3- همیشه بهترین باشید:

      وقتی می خواهید وارد یک ترید شوید آنچنان سنجیده وارد شوید که آن ترید قابلیت این را داشته باشد که بهترین ترید سال شما باشد. آن چنان تدبیر کنید گویی که یک عملیات جنگی در پیش دارید. سپس مجموعه ای از احتمالات و برنامه هایی برای خروج از مارکت تنظیم نمایید.

      4- در جهت روند بازار خود را تقویت کنید:

      به هنگام بازگشت های کوچک بازار به حجم ترید خود اضافه کنید. در مارکت صعودی روی خطوط حمایت (Support) و در بازارهای نزولی روی خطوط مقاومت (Resistance) اقدام دوباره به ترید نمایید. در سطوح 33 تا 50% اولین اقدام را جهت سنگین نمودن Position خود انجام دهید.

      5- صبور باشید:

      صبور باشید. وقتی زمان مناسب برای ورود به یک ترید را از دست دادید منتظر تصحیح قیمت بمانید تا در نقطه مناسب وارد ترید شوید.

      6- طاقت پولدار شدن رو داشته باشید:

      صبور باشید. زمانیکه وارد یک ترید شدید به آن زمان بدهید تا توسعه پیدا کند و زمان بدهید تا سود مورد انتظار شما را بسازد.

      7- سودهای بزرگ؛ فکرهای بزرگ
      صبور باشید. شاید بدترین ضرب المثلی که گفته شده این است که "یک مو از خرس کندن غنیمت است" یا "به سود کم قانع باش". در حقیقت کسب سودهای کوچک نهایتا به ضرر ختم خواهد شد. بستن Position ها با سود کم به آنها اجازه نمی دهد تا توسعه پیدا کنند و بزرگ شوند. پول های درست و حسابی معمولا از 2 یا 3 ترید بزرگ در سال بوجود می آیند که به تدریج بزرگ شده اند. شما باید این توانایی را در خودتان ایجاد کنید که نسبت به تریدهای سودآور صبور باشید تا اجازه یابند که جزء بهترین تریدها باشند.

      8- به تحلیل تان ایمان بیاورد:
      صبور باشید. وقتی که یک ترید را شکل می دهید به آن زمان بدهید تا کار خودش را انجام دهد. به او زمان بدهید تا از نوسانات اتفاقی در امان بماند. به او زمان بدهید تا دیگران شایستگی آنچه را شما زودتر از آنها به آن پی برده اید مشاهده کنند.

      9- چشم ها را باید شست؛ جور دیگر ...!

      نا شکیبا و بی تاب باشید. معمولا ضررهای کوچک و ضررهای سریع و کوتاه مدت بهترین ضررها هستند. از دست دادن پول آنقدر مهم نیست. بلکه آنچه مهم است این است که آن ضرر سرمایه ذهنی و فکر شما را به دست می گیرد و شما را خسته میکند. تا زمانیکه به یک ترید شکست خورده می اندیشید این گونه خواهد بود.

      10- بر اشتباهاتان پافشاری نکنید:
      هرگز و تحت هیج شرایطی به یک ترید زیان آور اضافه نکنید و میانگین و معدل نگیرید. چنانچه شما در حال خرید هستید هیچ خرید دیگری نباید پایین تر از قیمت قبلی صورت گیرد. واگر شما در حال فروش هستید هیچ فروش دیگری نباید بالاتر از قیمت قلبی انجام شود. این موضوع را آویزه گوش خود قرار دهید.

      11- آهسته اما پیوسته:

      آن کاری را که به نفع شماست بیشتر انجام دهید و آن کاری را که به ضرر شماست کمتر. هر روز نگاهی به Position های خود بیندازید و سعی کنید به آنهایی که بازدهی بیشتری داشته اند بیافزایید و از آنهایی که بی ثمر بوده اند بکاهید. این امر پایه و اساس ضرب المثلی است که میگوید "کاری که یک بار نتیجه داد دوباره هم نتیجه می دهد" وبرعکس آن "آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود".

      12- منطقی و با تحلیل باشید:

      تا زمانیکه عوامل تکنیکال و فاندامنتال یکدیگر را تایید نکرده اند ترید نکنید. این قاعده یک فروتنی کارشناسانه است. من نگران نیستم و غمی ندارم. چون تا زمانیکه مطمئن نشوم قواعد ساده تکنیکال که من از آن پیروی می کنم و تحلیل های فاندامنتال من در یک جهت حرکت می کنند اقدام به ترید نمی کنم. بعد از آن میتوانم با قدرت و اطمینان عمل کنم و با صبر و حوصله و فرصت کافی Position بگیرم.

      13- سیستم خود را خاموش کنید:

      زمانیکه ضرر زیادی در اصل سرمایه خود تجربه کردید بروید و مدتی استراحت کنید. تمام Position های خود را ببندید و ترید را برای چند روز متوقف کنید. ذهن شما می تواند خودش را بازسازی کند و دوباره برای قاعده ضرر خوب ضرر سریع و کم آماده شود. اصرار بر اینکه "من باید پولم را برگردانم" بسیار خطرناک است و باید طرد شود.

      14- جسارت را تجربه کنید:
      وقتی وضعیت تریدینگ شما خوب است قدری بزرگتر ترید کنید. همه ما زمانهای غیر قابل باوری را که همه Position های ما مثبت و پربازده بوده اند تجربه کرده ایم. وقتی جنین اتفاقی افتاد جسورانه تر و بزرگتر ترید کنید. ما باید فریاد خوشحالی بزنیم و تا زمانی که درهای خوش اقبالی و خوش وقتی به روی ما باز است اینطور عمل کنیم.

      15- قواعد بازی را بلد باشید:

      هنگامی که یک Position سودمند دارید حداکثر بین 4/1 تا 2/1 به آن اضافه کنید. این کار باعث می شود تا متوسط قیمت شما کمتر از‘ نصف سود شما به ضرر شما حرکت کند و این امنیت را برای شما ایجاد کند تا از هم اکنون بدون نقطه ای ضرر تا 50% بازگشت مارکت را تحمل کنید و آن موقع هنوز هم در سود هستید.

      16- گلادیاتور یا تریدر ؟

      شبیه یک پارتیزان و مبارز جنگجو رفتار کنید. ما آرزو داریم که همواره در طرف برنده جنگ بجنگیم نه اینکه وقت و سرمایه خود را با تلاش بیهوده در طرف دیگر برای اینکه غرورآمیز در پایین بخریم و در بالا بفروشیم هدر دهیم. وظیفه ما این است که در کنار نیروهای برنده برای کسب سود بجنگیم. اگر طرف برنده ای وجود ندارد شما هم لازم نیست بجنگید.

      17- عرش ها و فرش ها:

      بازارها نقاط بالایی را با سرعت و شدت شکل می دهند و درعوض نقاط پایینی را به آهستگی لمس می کنند.

      18- من نابغه ام ... "؟!". "از علامت سوال تا علامت تعجب"

      در یک بازار صعودی معمولا 50% یا بیشتر از 50% بازدهی در 10% آخر دوره صعود اتفاق می افتد. بنابراین 50% ابتدایی بازده مورد انتظار ما در حدود 90% از کل زمان رشد را به خود اختصاص می دهد و قاعدتا نیازمند بیشترین تحمل و پشتیبانی خواهد بود. مدیریت این زمان به مراتب مشکل تر از مدیریت زمان 50% آخر بازدهی خواهد بود.


      در این قواعد هیج نبوغی نهفته نیست. آنها یک سری احساس عمومی (Common Sense) هستند و نه چیز دیگر. اما همانطور که والتر میگوید: "احساسات عمومی غیرعادی اند" (Common Sense is Uncommon). ترید یک کسب و کار مبتنی بر احساس عموم است. وقتی ما بر خلاف احساس عموم ترید می کنیم ما خواهیم باخت. شاید نه همیشه اما به دفعات و نهایتا خواهیم باخت.


      با روشهای ساده ترید کنید. از متدولوژیهای پیچیده که سیستم های تکنیکال را مبهم می سازند دوری کنید و فقط بر طبق ترندهای اصلی ترید کنید.
      ویرایش توسط ناظرسایت : https://www.traderha.com/member/5564-ناظرسایت در ساعت 04-18-2014, 03:57 PM

      نظر


      • بدون شرح


        ویرایش توسط ناظرسایت : https://www.traderha.com/member/5564-ناظرسایت در ساعت 04-18-2014, 03:58 PM

        نظر


        • به دلیل اتفاقی که در عکس زیر رخ داده است از سود سهام بانک صادرات کاسته شد

          نظر


          • عاقبت پوشیدن شلوار کردی و شنا در دریا!
            مونالیزا در ساعاتی که موزه تعطیل است!

            نظر


            • آیا می دانستید پردرآمدترین تخصص دنیا چیست؟
              پردرآمدترین تخصص دنیا کمک به دیگران برای رسیدن به توانمندی های بیشتر است. افرادی مانند برایان تریسی، جان مکسول، آنتونی رابینز، کن بلانچارد، رابرن کیوساکی، جک کنفیلد و ... با همین تخصص به ثروتمندانی تبدیل شده اند که در کنار درآمد غیرقابل تصوری که دارند به میلیون ها نفر کمک می کنند تا به توانمندی های بیشتری دست یابند.


              پردرآمدترین تخصص دنیا تولید و فروش اطلاعات است.

              کسی که در این زمینه با اصول درست و حرفه ای فعالیت کند می تواند از مزایای زیر بهره مند شود:
              1. هر روز از یادگیری و آموزش موارد موردعلاقه اش به دیگران لذت ببرد.
              2. برای دیگران کار نکند و با حداقل امکانات درآمدی رویایی داشته باشد.
              3. هوادارانی داشته باشد که همواره حاضرند پول بپردازند و محصولات جدید را تهیه کنند.
              4. در مسافرت ها و تعطیلات و حتی روزهای تعطیل درآمد قابل توجهی داشته باشد.
              ویرایش توسط مصطفی : https://www.traderha.com/member/9-مصطفی در ساعت 04-18-2014, 10:51 PM
              با افتتاح حساب live نزد بروکر pcm از طریق لینک زیر میتوانید تحلیلهای رایگان را در گروه اختصاصی تلگرام دریافت کنیدو همچنین درصدی از کارمزد معاملات.

              https://pcmgate.co/fa/register?refID=MTE1NDc4Ng==

              پس از افتتاح حساب لطفا اسم و شماره اکانت خود را در پیغام خصوصی و یا از طریق آیدی زیر اعلام نمایید.

              https://t.me/Mostafatrader


              نمونه تحلیل و نتایج را می توانید در تاپیک زیر مشاهده کنید :

              https://www.traderha.com/forum/مباحث...�ی-مصطفی

              کانال تلگرام تحلیلی جفت ارزها :

              https://t.me/signalhha

              نظر


              • فوري: نشست اضطراري وزير اقتصاد با مديران عامل بانک ها براي حمايت از بورس
                اختصاصي اكوبورس؛
                نشست اضطراري وزير اقتصاد با مديران عامل بانک ها براي حمايت از بورس

                به گزارش اكوبورس،هم اكنون علي طيب نيا وزير اقتصاد و دارايي در حال مذاكره با مديران عامل همه بانک هاي خصوصي و دولتي به منظور تزريق منابع قابل توجه نقدينگي براي خريد سهام از فردا يكشنبه است.


                آنچه به گوش مي رسد مبالغ در نظر گرفته براي حمايت از بازار سهام رقمي در حدود 5 هزار ميليارد تومان است.
                https://t.me/peymanhajati

                نظر


                • انصراف از یارانه ها شکست بخورد، نبرد تمام عیار بازارها با نقدینگی آغاز می شود



                  اقتصاد > اقتصاد سیاسی - طبقه متوسط اقتصادی وجود دارد اما در این سالها از نظر فرهنگی بسیار تخریب شده است یعنی سرمایه اجتماعی و احساس همبستگی عمومی و تعهد به منافع و مصالح ملی در آن به شدت تضعیف شده است



                  محسن رنانی: پس از آن که سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در تیر ماه ۱۳۸۶ به دستور رئیس دولت دهم منحل شد من در نوشته ها و سخنرانی های خود آن را نکوهیدم و هنوز هم نکوهش می کنم. اما در عین حال به این اعتقاد رسیده بودم که با ساختار سیاسی کنونی، ما به مرحله «امتناع برنامه» رسیده ایم یعنی با این نظام تدبیر و اجرایی، برنامه ریزی در ایران جواب نمی دهد. سرانجام هم در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷ در مراسم نکوداشت مرحوم دکتر عظیمی رسما «نظریه امتناع برنامه در ایران» را مطرح کردم. سپس در سال ۸۸ در مقاله ای با عنوان «افول سیستمی و امتناع توسعه در ایران» این نظریه را مطرح کردم که اصولا نظام سیاسی ـ اقتصادی ایران چنان دچار کهولت و فرسودگی شده است و چنان سطح آنتروپی در آن رو به افزایش است که اصولا انتظار تولید توسعه از درون چنین ساختاری بیهوده است. ما به جای برنامه ریزی برای توسعه باید دنبال تهیه مقدمات توسعه باشیم و در واقع چنان سیاست گذاری کنیم که مثلا در ده سال آینده به نقطه ای برسیم که به آن «سال صفر توسعه» می گوییم. یعنی مقدمات ضروری و پیش شرط های الزامی افتادن در مسیر توسعه مهیا شده باشد - این که پس از آن چقدر طول می کشد تا توسعه بیابیم بحث دیگری است (مقاله یاد شده نخست به سفارش مجله مهرنامه تدوین شد که پس از آن که آن مجله از چاپ آن منصرف شد، با برخی اصلاحات و با عنوان «توسعه ملی در کمند سیاست» در خرداد ۱۳۸۹ در شماره شماره ۲۸ و ۲۹ مجله آیین منتشر شد).

                  اکنون بر این باورم که برنامه ملی «انصراف از دریافت یارانه» بهترین آزمون عملی است که می تواند این نظریه را به بوته آزمایش بسپارد. این که چه سهمی از جمعیت از دریافت یارانه ها انصراف خواهند داد،. مشخص خواهد کرد که نسبت جامعه ما با توسعه چیست و ما کجای مسیر توسعه ایستاده ایم. و البته نتیجه این برنامه، پیامهای مهمی برای دولت و نظام سیاسی نیز دارد. من می دانم که برخی از گروههای مخالف دولت تمایل دارند و منتظرند که درصد اندکی از مردم از یارانه ها انصراف داده باشند تا آن را نشانه عدم همراهی مردم با دولت یازدهم بینگارند. اما اگر نتیجه چنین باشد، پیامش و تبعاتش بیش از آن که برای دولت باشد برای کل نظام سیاسی از یک سو و برای گروههای مرجع اجتماعی (روشنفکران، فعالین سیاسی، اندیشمندان و نخبگان) از سوی دیگر است. آزمون واقعی مشارکت مردم این جا نمایان می شود نه در حضور در راهپیمایی ها و آیین هایی نظایر آن که هیچ هزینه مالی برای مردم ندارد بلکه منافع غیرمستقیمی هم در بر دارد.

                  ایده محوری

                  در دنیای مدرن، توسعه بدون شکل گیری و حضور قوی یک طبقه متوسط اقتصادی و اجتماعی در هیچ کشوری نه آغاز می شود و نه دوام می آورد. در واقع باید گفت موتور توسعه، طبقه متوسط است. آنچه برای توسعه لازم است (مانند وجود ذخایر فکری و سرمایه انسانی کافی، نوآوری های فن شناختی، مشارکت و مسئولیت پذیری اجتماعی، پیگیری مستمر آزادیهای اقتصادی و سیاسی، نظارت بر قدرت، رقابت، مصرف انبوه، توسعه بازارها و ....) همه و همه از طریق و بوسیله طبقه متوسط تولید می شود. بنابراین طبقه متوسط هم مولد، هم حامل و هم حافظ فرایند توسعه است. اگر کشوری به طبقه متوسط گسترده ای دست یابد و برای چند دهه آن را حفظ کند در مسیر بی بازگشت توسعه قرار خواهد گرفت. اما اگر نتواند چنین طبقه ای را هم تولید کند و هم برای چند دهه آن را حفظ کند، توسعه شکل نخواهد گرفت.

                  ما کشوری بودیم که طبقه متوسط جدیدمان از سالهای پس از اصلاحات ارضی شروع به شکل گیری کرد. در دوره پس از جنگ تحمیلی هم البته با گسترش دانشگاهها و سرمایه گذاریهای عظیم اقتصادی این طبقه با سرعت بیشتری گسترش یافت. اما با شکست های پی در پی برنامه های اقتصادی بزرگ دولت.ها، با تولید تورم های مستمر و عظیم و نهایتا با اجرای طرحهای بزرگ بی پشتوانه در دولت دهم و اجرای فاز نخست هدفمندسازی که تورم عظیمی در پی داشت، به نظر می رسد نه تنها روند رو به رشد طبقه متوسط متوقف شده است بلکه این طبقه تا حدود زیادی تخریب و تضعیف هم شده است. ما تنها کشوری در دنیا هستیم که چهل سال مداوم (جز یک سال) تورم دو رقمی داشته ایم و در چنین هنگامه ای چند جهش تورمی چند ده درصدی کافی بود که پیکره طبقه متوسط را رو به نابودی ببرد. اگر چنین شده باشد ما برای چند دهه با «امتناع توسعه» رو به رو خواهیم بود تا دوباره این روندهای مخرب متوقف شوند و طبقه متوسط بازسازی شود.

                  اکنون سخن من این است که نتیجه برنامه انصراف از یارانه ها به عنوان یک برنامه داوطلبانه، می تواند حاوی پیام مهمی برای ما باشد: با بی ثباتی.های اقتصادی سالهای اخیر، صرف نظر از این که عاملش چه بوده باشد، آیا اصولا طبقه متوسطی برای ما کشور باقی مانده است؟

                  تحلیل

                  یک - هنوز معیار مشخص آماری برای تفکیک طبقات اجتماعی از یکدیگر مورد اجماع واقع نشده است. اما انتظار می رود در یک جامعه متعادل بیش از ۲۰ درصد جمعیت فقیر نباشند و حدود۲۰ درصد جمعیت هم ثروتمند باشند و بقیه ۶۰ درصد جامعه را طبقه متوسط تشکیل دهد که شامل دو بخش طبقه متوسط پایین (۳۰ درصد) و طبقه متوسط بالا (۳۰ درصد) باشد. مثلا آمریکا که در این زمینه آمارهای دقیقی دارد طبقه متوسطش در آغاز قرن بیست ویکم حدود ۶۰ درصد جمعیت را تشکیل می داده است و اکنون به حدود ۵۰ درصد رسیده است. بر این اساس می توان گفت که به طور طبیعی باید دو دهک بالا و دو دهک پایین جمعیت را به عنوان طبقات غنی و فقیر دسته بندی کرد و بقیه شش دهک میانی (دهک سوم تا هشتم) را طبقه متوسط نامید. اما خود شش دهک میانی را هم باید تفکیک کرد. نخست «طبقه متوسط پایین» که دهک های سوم تا پنجم را تشکیل می دهد. طبقه متوسط پایین، رفتار و سبک زندگی و نمودها و نمادهای اقتصادی و فرهنگی اش از طبقات فقیر متمایز است اما شباهت زیادی هم به طبقات غنی ندارد. دوم،. «طبقه متوسط بالا» که دهک های ششم تا هشتم را تشکیل می دهد که گرچه توان اقتصادی طبقات غنی را ندارد اما در الگوی رفتاری و سبک زندگی و نمودها و نمادهایش، به طبقات بالا همانندی می جوید.

                  دو - اما به نظر می رسد در ایران این ساختار وجود نداشته باشد، یعنی شاهد توازن طبقات نباشیم. بر اساس اظهارات مقامات رسمی، که معمولا محافظه کارانه است، ۱۵ میلیون نفر (حدود ۲۰ درصد) جمعیت زیر خط فقر هستند. برآوردهای اقتصاد دانان (مثل برآوردهای دکتر حسین راغفر) بین ۳۵ تا ۵۰ درصد از جمعیت را فقیر می دانند. اگر برآورد پایین مقامات و دامنه بالای برآورد دکتر راغفر را کنار بگذاریم و دامنه پایین برآورد دکتر راغفر یعنی ۳۵ درصد را ملاک قرار دهیم (که همزمان برابر متوسط دو رقم ۲۰ و ۵۰ درصد هم می شود) یعنی حدود ۲۷ میلیون از جمعیت ۷۷ میلیون نفری کشور فقیر محسوب می شوند (بر اساس سرشماری ۱۳۹۰ جمعیت کشور بالغ بر ۷۵ میلیون نفر بوده است که با نرخ رشد سالیانه ۳/۱ درصد اکنون به ۷۷ میلیون نفر رسیده است). از طرف دیگر در اجرای فاز اول، سخنگوی ستاد هدفمندی یارانه ها، جمعیت متمول کشور که نباید یارانه را بگیرند را ۸ میلیون نفر اعلام کرده بود که این تقریبا معادل ده درصد جمعیت کشور (دهک دهم) است. بر این اساس می توانیم با کسر مجموع جمعیت فقیر و غنی (۳۵ میلیون نفر) از کل جمعیت، به جمعیت ۴۲ میلیون نفری (یا سهم ۵۵ درصدی) برای طبقه متوسط برسیم که از میانه دهک چهارم تا انتهای دهک نهم را به خود اختصاص می دهد.

                  سه - بیایید فرض کنیم نیمی از این جمعیت طبقه متوسط (۲۱ میلیون) جزء «طبقه متوسط پایین» باشند. یعنی گرچه از طبقات فقیر متمایزند و توان لازم برای تامین یک معاش قابل قبول را دارند اما همچنان برای تامین نیازهای متعالی خود (نیازهای فرهنگی) دچار کسری درآمد هستند. بنابراین به آنها حق می دهیم که یارانه دریافت کنند. بر این اساس می ماند طبقه متوسط بالا که ۲۱ میلیون نفر هم برای آن در نظر می گیریم. اگر این جمعیت را با جمعیت اغنیا (۸ میلیون نفر) جمع کنیم به رقم ۲۹ میلیون نفر می رسیم. یعنی انتظار می رود ۲۹ میلیون نفر از جامعه جزء طبقات متوسط بالا و اغنیا باشند. یعنی انتظار داریم اینان نیازی به دریافت یارانه نداشته باشند.

                  چهار - اگر در یک جامعه متعادل از نظر روانی و متوازن از نظر اخلاقی و دارای سرمایه اجتماعی بالا و دارای تعهد به منافع ملی و درک سیاسی و اجتماعی روشن از مصالح خویش زندگی کنیم، انتظار داریم کل این افراد (۲۹ میلیون نفر عضو طبقات متوسط بالا و اغنیا) به طور داوطلبانه از دریافت یارانه انصراف دهند. البته طبیعی است که کل این افراد دارای ویژگی هایی که گفتیم نخواهند بود. پس برای آن که انگیزه انصراف بالا برود، قانونگذار جریمه ای نیز برای ثبت نام کنندگان غیرنیازمند در نظر گرفته است. پس انتظار می رود بخشی از این افراد بر اساس تعهد اجتماعی و اخلاقی و بخشی نیز بر اساس ترس از آشکار شدن خلاف گویی شان و بنابراین ترس از جریمه یا آبروریزی، از دریافت یارانه انصراف دهند. بنابراین هر مقداری که از این تعداد (۲۹ میلیون نفر) کمتر انصراف دهند یکی از پیامهای زیر را در خود نهفته دارد:

                  1. برآوردهای دولتی، رسمی و غیر رسمی از وضع فقرا اشتباه بوده است و طبقه متوسط در سالیان اخیر، با وجود تورم های بالا و رکود و بیکاری شدید و دیگر بی ثباتی های اقتصادی، شدیدا از نظر اقتصادی تخریب شده است و خیلی ضعیف تر از آن است که تا کنون گمانه زده یا برآورد کرده ایم.

                  2. طبقه متوسط اقتصادی وجود دارد اما در این سالها از نظر فرهنگی بسیار تخریب شده است یعنی سرمایه اجتماعی و احساس همبستگی عمومی و تعهد به منافع و مصالح ملی در آن به شدت تضعیف شده است به گونه ای که حاضر به هیچ گونه مشارکت در فرایندهای اصلاحگرانه و توسعه خواهانه کشور نیست. یعنی با آن که می داند افزایش یارانه بگیران منجر به اعمال سیاست هایی از سوی دولت می شود که تورم می آفریند و نهایتا منافع همین طبقه متوسط است که نابود می شود اما باز بر گرفتن یارانه پای می فشارد و حاضر به هیچ گونه گذشت برای عبور جامعه از بحرانهای محتمل نیست.

                  3. طبقه متوسط نه به لحاظ اقتصادی و نه به لحاظ فرهنگی تخریب نشده است، بلکه اعتقادش را به انتخابی که در خرداد ۹۲ انجام داده از دست داده است و از بهبود اوضاع کاملا ناامید شده و تصمیم گرفته است با عدم همکاری با دولت یازدهم دست به نوعی مقاومت مدنی بزند تا این دولت را به سرعت تضعیف و ناتوان کند . یعنی مردم ایران گرچه برای گریز از انتخاب گزینه ای که به زعم آنها خطرناک بود، در انتخابات خرداد ۹۲ به سوی صندوق.ها هجوم بردند و آقای روحانی را انتخاب کردند، اما آنان - با بازگشت به عادات و باورهای فرهنگی تاریخی ایرانیان هر گونه مشارکت در فرایندهای اصلاحی کشور را رها کرده اند و تصمیم به شکست اقتدار دولت گرفته اند. پس آنان نه به مثابه یک عمل غیر اخلاقی بلکه به مثابه یک عمل سیاسی، از دریافت یارانه انصراف نداده اند.

                  پنج - اگر انصراف دهندگان از دریافت یارانه ها بین ۲۰ تا ۲۹ میلیون نفر باشند می توان امیدوار بود که هنوز یک طبقه متوسط اقتصادی و فرهنگی گسترده در کشور وجود دارد و هم هنوز بخش اعظم طبقه متوسط بالا و اغنیا دارای تعهد اخلاقی و اجتماعی و احساس همبستگی ملی هستند و کشور را از آن خود می دانند و حاضرند در فرایندهای اصلاحی آن مشارکت کنند و هزینه بدهند. در این صورت به آینده توسعه در این کشور بسیار امیدوار خواهیم شد. یعنی هنوز یک موتور پر انرژی (طبقه متوسط توانمند از نظر اقتصادی و منسجم از نظر اجتماعی) برای به تحرک درآوردن فرایند توسعه این کشور، وجود دارد و ما همین که بتوانیم از بحرانهای جاری عبور کنیم به سرعت روی ریل توسعه قرار خواهیم گرفت.

                  شش - اگر انصراف دهندگان بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر باشند می توان گفت طبقه متوسط - چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی ـ تضعیف یا تخریب شده (هر چه به سمت ۱۰ میلیون برویم نشانه تخریب است) اما هنوز نابود نشده است و هنوز رمقی برای آن باقی است و در میانْ مدت (ده سال آینده) امکان بازسازی آن وجود دارد. فرض کنید ۱۵ میلیون نفر انصراف بدهند، اگر ۵ میلیون آن را متعلق به اغنیا بدانیم ۱۰ میلیون را هم می توان به طبقه متوسط بالا اسناد داد. بر این اساس می شود گفت هنوز یک جمعیت قابل توجهی به عنوان «ذخیره اجتماعی توسعه» برای آینده کشور وجود دارد.

                  هفت - اگر انصراف دهندگان بین پنج تا ده میلیون نفر باشند، چون بخشی از این انصراف ها متعلق به اغنیا خواهد بود، باید گفت یا اصولا طبقه متوسط از نظر اقتصادی شدیدا تخریب شده است و تمام برآوردهای موجود اشتباه بوده است و یا این که این طبقه از نظر فرهنگی و اخلاقی، تخریب شده و سرمایه اجتماعی و احساس همبستگی خود را به منافع کشور از دست داده است (و یا احتمالا هر دو حالت رخ داده است). در این صورت باید اندیشمندان و همه گروههای مرجع اجتماعی زنگ ها را به صدا درآورند و اعلام خطر کنند و نهضتی برای چاره جویی به راه بیندازند. و نظام سیاسی باید طرحی نو دراندازد با ایجاد نهضتی برای همبستگی ملی و اجرای برخی سیاست ها که آشتی ملی و امید و همبستگی اجتماعی را در پی دارد، و با کمک گسترده اقتصادی به دولت برای بهبود اوضاع اقتصادی، دست به بازسازی این طبقه بزند.

                  هشت - اگر انصراف ها زیر پنج میلیون نفر باشد، به منزله آن است که تشت توسعه از بام اوفتاده است و فقط هنوز صدایش شنیده نشده است. به منزله آن است که جنگ طبقاتی آغاز شده است، به منزله آن است که یک جامعه مترصد و گسیخته از نظر اقتصادی وفرهنگی و آماده برای «هجوم به همه چیز» داریم. به منزله آن است که یک موج تورمی دیگر کافی است تا همه آنچه از نظر اقتصادی یا فرهنگی در بخش ناچیزی از طبقه متوسط باقی مانده است و سرمایه (اقتصادی یا اجتماعی) محسوب می شود را از بین ببرد. به منزله آن است که اکنون جامعه ما هم، به نقطه «امتناع توسعه» رسیده است. اگر پیش از این، نظام تدبیر کشور به مرحله امتناع توسعه رسیده بود و ساختاری یافته بود که از آن توسعه بیرون نمی آمد، اکنون آن خرابی ها به جامعه هم رسیده است و دیگر جامعه نیز بنیادهای اخلاقی و اقتصادی لازم برای توسعه را در خویش ندارد. یعنی ما کاملا به دوران «پیشا توسعه» بازگشته ایم. و اگر چنین باشد یا باید دست به جراحی های اساسی در نظام تدبیر و ساختار سیاسی و هدفگذاریهای بلندمدت کشور بزنیم .

                  نتیجه گیری

                  اگر تعداد انصراف دهندگان از یارانه ها کمتر از ده میلیون نفر باشد، اجرای فاز دوم هدفمندی - که به طور طبیعی با نوعی درهم ریزی تازه اقتصادی و بویژه رکود تورمی تازه ای همراه خواهد بود - می تواند آن بخش ناچیزی که از طبقه متوسط باقی مانده است را نیز نابود کند و بازگشت ما به «سال صفر توسعه» را در آینده با دشواری جدی روبّه.رو کند. اگر انصراف دهندگان کمتر از پنج میلیون نفر باشند، به هر یک از سه معنی که باشد (اشتباه در برآوردها از طبقه متوسط اقتصادی، تخریب هنجاری و فرهنگی طبقه متوسط، ناامیدی کامل جامعه از بهبود و تصمیم به مقاومت مدنی) اجرای هدفمندی می تواند با موجی از تلاطم های اقتصادی شروع شود .

                  بنابراین اگر انصراف دهندگان اندک باشند، یا ناشی از تخریب شدگی حقیقی طبقه متوسط اقتصادی است و یا ناشی از گسیختگی فرهنگی است. اگر ناشی از تخریب شدگی اقتصادی طبقه متوسط است، روشن است نباید با یک شوک تورمی دیگر این طبقه را کاملا نابود کنیم. اما اگر ناشی از گسست فرهنگی این طبقه از هنجارها و تعهد اخلاقی و حس مشارکت ملی است باز به این معنی است که با آغاز فاز دوم، این طبقه که دیگر هیچ حس مشترک اجتماعی و همبستگی ملی ندارد سلاح خود را که همان نقدینگی است از مخفی گاههایش بیرون می کشد و دست به کار می شود و آن را در بازارهای مختلف جا به جا می کند و با انتقال نقدینگی اش از یک بازار به بازار دیگر، یک تلاطم و ویرانی اقتصادی تازه می آفریند. بنابراین چنین طبقه گسیخته ای که دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارد و از آینده هراسناک است با هجوم دادن نقدینگی اش به بازارهای مختلف یک جنگ تمام عیار را بر علیه دولت و سیاست هدفمندی اش به راه می اندازد و با بی ثبات کردن اقتصاد، آن سیاست را به شکست می کشاند.

                  بر این اساس به نظر می رسد اگر تعداد انصراف دهندگان کمتر از ده میلیون نفر باشند درست.ترین انتخاب، توقف اجرای فاز دوم هدفمندی و وارد نکردن جامعه در دوره تازه ای از تلاطم و بی ثباتی است؛ که اگر چنین شود، نتیجه آن از اکنون قابل پیش بینی نیست و احتمالا قابل کنترل هم نباشد. در این صورت دولت باید، با به تعویق انداختن اجرای فاز دوم، اتاق بحران تشکیل دهد و تمام قوای نظام سیاسی را برای مشارکت در فرایند تصمیم سازی برای عبور منطقی و کم هزینه از بحران، فرا بخواند.

                  نظام سیاسی باید متوجه باشد که چنین وضعیتی در ساختار طبقه متوسط محصول عملکرد یک یا چند دولت نیست بلکه نتیجه ساختار نظام سیاسی و عملکرد فرایندهای معیوب در کل نظام تدبیر است. بنابراین اگر طبقه متوسط تخریب شده (از نظر فرهنگی و اقتصادی) تهدید عمده ای است - که هست - این تهدید در اصل و بیش از هر چیز متوجه نظام سیاسی است، گرچه ممکن است در گام اول دولت روحانی را هدف تخریب خود قرار دهد. بنابراین اگر انصراف دهندگان اندک بودند و معلوم شد که طبقه متوسط سرمایه های اقتصادی و اجتماعی اش را از دست داده است و می تواند نیروی مخرب خود را در یک بحران اقتصادی یا اجتماعی آزاد کند و همه چیز را در خود ببلعد، راه حل خردمندانه آن خواهد بود که نظام سیاسی کلیه امکانات اقتصادی و نهادی خود را بسیج کند و به کمک دولت بیاید و منابع مورد نیاز یارانه ها را از محل دیگری - مانند سرمایه های نهادهای عمومی و انقلابی که البته متعلق به خود ملت ایران است - تامین کند؛ تا دولت مجبور نباشد از طریق افزایش قیمت سوخت، کسری منابع یارانه.ها را تامین کند. که اگر چنین کند با ایجاد یک شوک قیمتی تازه، اقتصاد در خود فروریخته ایران را وارد یک موج رکود تورمی تازه خواهد کرد و طبقه متوسط بیش از پیش تخریب خواهد شد و در عین حال این طبقه به لحاظ روانی تحریک خواهد شد که به میدان بیاید و با تصمیمات احساسی و تکانشی خود و جابه جایی شتابزده نقدینگی اش اقتصاد را به بحران بکشاند.

                  هم اکنون زمان زیادی است که اقتصاد ما در بحران به سر می برد و مقامات کشور همواره کوشیده اند بر آن سرپوش بگذارند. حسن اجرای برنامه انصراف از یارانه ها این است که اگر این بحران حقیقی است و به تغییر اساسی در ساختار طبقاتی و هنجارهای فرهنگی جامعه ما مربوط می شود، این بحران و این تغییر بنیادین را آشکار می کند.

                  از هنگام توزیع سبد کالا نیز جامعه ایران با رفتار خود علایمی را ارسال می کرد که نشان می داد زیر پوست این جامعه تحولاتی رخ داده است، اما کسی نکوشید پیامهای آن را بشوند. موافقان دولت سکوت کردند و مخالفان، آن را به بی تدبیری دولت اسناد دادند. اما واقعیت چیز دیگری است. یا جامعه ما قحطی زده بود که مردم چنان هجوم بردند، که وای برما. یا جامعه ما هنجارهایش و سرمایه اجتماعی اش فرو ریخته بود که چنان رفتار کرد، که وای بر ما. یا جامعه ما دیگر هیچ اعتمادی به آینده ندارد که حتی به سخن مقامات ارشد دولت هم که گفتند نگران نباشید توزیع سبد کالا ادامه می یابد و به همه کس خواهد رسید، اعتمادی نداشتند، که باز هم وای بر ما.

                  اگر انصراف دهندگان از دریافت یارانه بسیار اندک باشند، علت آن هر کدام از وضعیت های اشاره شده که باشد، اجرای فاز دوم هدفمندی یک بار دیگر اقتدار دولت (حاکمیت) را شدیدا تضعیف می کند.

                  فراموش نکنیم که از انتخابات ۷۶ به بعد مردم ایران در تمام انتخابات های ریاست جمهوری، رفتار «رویدادگی». از خود بروز داده اند. یعنی تا دقایق آخر جوری عمل کرده اند که کسی نمی توانست رفتار آنها را به درستی پیش بینی کند. این ویژگی روانشناختی روز به روز در مردم ایران تقویت شده است که آخرین مورد آن هم در انتخابات خرداد ۹۲ رخ داد. در تصمیمات خود از این ویژگی رفتاری مردم ایران غافل نشویم.

                  اکنون برنامه انصراف از یارانه ها، تجربه بزرگ دیگری است که پیامهای مهمی در خود دارد. آیا کسی به این پیامها گوش فرا خواهد داد؟

                  نظر


                  • هر روز ،روز توست.............روزت مبارک

                    [IMG][/IMG]
                    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ...........موجیم که آسودگی ما عدم ماست............

                    persian gulf traders

                    نظر


                    • مقاله بالا رو خوندم و یک نظری هم عرض میکنم
                      اغاز طبقه متوسط در ایران نمیتواند از اصصلاحات ارضی باشد مگر چقدر از سرزمین ایران رو در بر گرفته و چقدر یک طبقه اشرافی رو طبقه متوسط کرده
                      پس بهتر بگویم اغاز طبقه متوسط ایران از جنگ اعراب و اسراییل بوده و سرازیر شدن چند برابری دلاری های نفتی
                      ما در ایران چیزی به اسم کلاسیک ان طبقه متوسط نداریم چون 85 درصد اقتصاد ما دولتی و شبه دولتی است
                      دکتر رایی خودش خوب میدونه این مسیله رو ولی میاد با فرهنگ ادغام میکنه که اره فرهنگ طبقه متوسط داریم
                      من به اماری هرچند کوتاه اشاره میکنم یکی از محروم ترین جاهای ایران استان سیستان و بلوچستان است
                      ولی در انتخابات اخیر بیشترین درصد رای دهندگان رو در اونجا داشته ایم ایا میشود به نظریه طبقه متوسط و یک فرهنگ متوسط قایل بود
                      طبقه متوسط تنها فرقش با طبقه فقیر تر از خودش با توجه به اینکه تفریح و سرگرمی و علایقش خلاصه شده در غدا در رستوران خوردن
                      این طبقه متوسط باید مقایسه بشه با همتای امریکایش که مثل به امریکای برای مصرف بیشتر کارت اعتباری میدن ولی تو اینجا باید با هزار بدبختی یک وام بگیره برای
                      پول پیش خونش و وام ازدواج هزار کوفت و زهر مار دیگه اخه این چه طبقه متوسطی است تازه باید همه جا در صحنه هم باشه و دوزار رایانه اش رو هم نگیره تا نشان مدرن بودنش باشه ما تو ایران نقش اقتصاد دولتی رو خذف کن ببین چقدر طبقه متوسط داریم و این عامل دلیل همه بدبختیهای ماست
                      این مقاله پر درد است
                      از جامعه ای که در با دیدن ماهواره که بصورت خوابی هر روزه براش جلو میکنه مثالش با بر خورد با پلیس حرف نمیزنه تا وکیلش بیاد و
                      و روزمرگی که با خوابش فرق داره
                      یک مثال از بورس بزنم
                      85 درصد اقتصاد دولتی و 10 درصد هم صندوق وابسته میمونه 5 درصد حقیقی و هرچی تکنیکالیسته و بنیادی تو این 5 درصد
                      اقا بکی بگی نمادی مثل کاذر 6 ماه با ترک تازی نمیشد خرید و لی بعد باز شدن اعلام کرده ما توحسابرسی اشتباه کردیم و سرمایه گذار میمونه ارزشهای که تو جامعه اش نصفه و نیمه شکل گرفته بورس یک نهاد مدرن ولی سازو کارش مال دوران فتحعلی شاه

                      طبقه متوسط واقعی تو ایران شاید 5 تا 10 درصد هم نباشه
                      بله ما از نظر خواست چه فقیر و چه غنی رویای یک جامعه ازادتر و شفافتر و مشارکتی و دارای حقوق اجتماعی مدرن
                      نه اینکه یک خبرنگار و با دزذ و جانی از نظر ماهیتی یکی باشه

                      ما دچار یک جور خودسانسوری شدیم در خلوت یک چیز میگیم
                      و در مقاله هامون یکی به نعل یکی به میخ

                      برای فهم دنیای جدید نمیشه با منطق گذشته با اون برخورد کرد

                      نظر


                      • این روزها مردم چه می گویند!
                        یواش یواش داریم از شرایط بخور و نمیر به شرایط نخور و بمیر تغییر وضعیت می.دیم. باشد که رستگار شویم.
                        کرایه تاکسی داره به سمتی میره که دیگه صرف نمیکنه بریم سر کار.
                        مجازات دزدی در ایران : دزدی کوچک: اعدام. دزدی متوسط : زندان. دزدی میلیاردی: آزاد، همراه با تور کانادا.
                        میگم اگه یه پیامبر جدید هم بخواد واسه ایرونی ها بیاد، نه لازمه شتر از لای کوه بکشه بیرون نه با عصا دریای خزر رو نصف کنه، همین که قیمت ها رو برگردونه به شش ماه قبل، ملت بهش ایمان میارن.
                        بچه که بودم از تاریکی می ترسیدم، الان وقتی قبض برق میاد، از روشنایی میترسم .

                        منطق ایرانی دوحالت داره : یا حق با منه، یا تو نمی فهمی که حق با منه!
                        دیشب تو پمپ بنزین یه معجزه دیدم. یارو نزدیک پنج لیتر و نیم تو یه ظرف چهار لیتری بنزین زد وقتی هم به مسئول پمپ بنزین گفت. یارو گفت احتمالا دبه ت خرابه !!!

                        ؛ ادب نیمی از عقل است ؛

                        نظر


                        • سلام
                          یک مشگلی برای لب تاب پیش اومده نمی دونم چه جوری رفعش کنم و برایم جالب هستش
                          وقتی که روی میز هستش موس کار نمی کند ولی روی پا قرارش می دهی کار می کند .برام درکش مشگل شده . زحمت می کشید اشگال و راه رفع ان را بفرماعید .
                          ممنون .

                          نظر


                          • نوشته اصلی توسط mojtaba3898 نمایش پست ها
                            سلام
                            یک مشگلی برای لب تاب پیش اومده نمی دونم چه جوری رفعش کنم و برایم جالب هستش
                            وقتی که روی میز هستش موس کار نمی کند ولی روی پا قرارش می دهی کار می کند .برام درکش مشگل شده . زحمت می کشید اشگال و راه رفع ان را بفرماعید .
                            ممنون .
                            سلام شاید از سیم موس باشه و با جابجا شدن قطع و وصل میشه

                            نظر


                            • سلام دوستان
                              درزیر تصاویر گوگل ارث ایوان مدائن رو گذاشتم در نزدیکی ایوان زیارت گاه سلمان فارسی هم وجود دارد نمیدوستم طاق کسرا و ارامگاه سلمان فارسی اینقدر به هم نزدیکند در نقشه یه چیز عجیبتر هم هست و ان یک فرودگاه هلیکوپتر با فاصله کمی در سمت راست این سایت تاریخی خیلی نزدیک این سایت تاریخی هست خدا کنه این یک فرودگاه موقت یا با فعالیت بسیار کم باشه یاحداقل هلیکوپترها اجازه رد شدن ازکنار یا روی این سایت تاریخی رو نداشته باشند در زیر یه لینک می زارم مربوط به خبری هست که برمگرده به سه سال قبل امیدوارم الان حال و روز این سیت تاریخی بهتر باشه اگر کسی خبر جدیدی دار به اشتراک بزاره
                              با تشکر
                              http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=117086



                              نظر


                              • نوشته اصلی توسط asgharm نمایش پست ها
                                سلام شاید از سیم موس باشه و با جابجا شدن قطع و وصل میشه
                                سلام
                                من با موس کار نمی کنم و فقط با قسمت لمسی لب تاب کار می کنم وهمین قسمت کار را مشگل کرده .روی میز یا جای ثابت کار نمی دهد ولی روی پا که قرارش می دهی سالم هستش.
                                ممنون

                                نظر

                                پردازش ...
                                X