درود بی پایان ؛ به یاران گرمابه و گلستان


و عذر بی نهایت از تسدع اوفاتتان


چون دیدم این قیافه موجود در چارت طلا کمی حالت اموزشی دارد از اینرو برای یادگیری خودم یک سری از موارد مهم که میتونه در برگشت های قیمت به ما کمک کنه را روی چارت طلا خط خطی کرده تقدیم میکنم


در مورد اظهار نظر پست بالا ( صعود تند ) دقیقا راس ساعت 17 و صفر ثانیه قیمت جنان پرشی کرد ( حدود 110 پیپ ) و بنده که انرا روی تایم یکدقیقه داشتم نگاهش میگردم و از بدشانسی چارت هم زوم این بود لذا از ترس و وحشت از اینکه به چشو چارم نخوره؛ دو متری عقب تر پریدم , اون حرکت را با کادر و باکس ابی در تصویر زیر نشون داده ام

در مورد هدف اولیه قیمت بنظرم هفته اینده تا همون 1218 که در پست بالا گفته شده خواهد رسید؛ در تصویر زیر با باکس سبز نشون داده شده


دوستان تازه وارد تک تک خطوط و رنگها و علائم در تصویر برای تشخیص برگشت قیمت اهمیت دارند ، این هم یکی از دهها روش در تشخیص روند


اساتید مجترم اگر جسارتی شده با بزرگواری خودتان عفو فرمائید ، از دستم در رفت ، وگرنه ما کچا اموزش کچا




[/

با سلام خدمت جناب موسوی بزرگوار
من یه نکته به نظرم رسید که در شکل عنوان میکنم...
ممنون از اموزش های دلچسب شما

سلام اقا محسن عزیز و دوستان محترم

هر چند بنده سهم این ماهم را دیروز مسدع اوقاتتون شدم ولی چون مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق اورد ، پست اقا محسن باعث شد مزاحم شده و یکی دو مورد بهش اضافه کنم

اولا از توجهت به ارتفاع موج ساعت 17 دیروز ممنونم ولی خواهشمندم یکبار دیگه در تایم 5 یا 15 نگاهی بهش بیاندازید خواهید دید دقیقا بدون یک پیپ کم یا زیاد به میزان 100 در صد فیبو موج قبل تر صعود کرده بابا واله باله این حرکت امواج از قطعیتی برخورداره که در کمتر بخش از نظام افرینش چنین دقتی دیده میشه

و اما بنده غیر از قطعیت به یک ویژگی دیگر در حرکت امواج اعتقاد دارم و ان بعد سوم غیر ار ابعاد ایکس و ایگریگ برای حرکت امواج هست ، برای توضیح،، تحلیل هائی که کلا تاکنون صورت گرفته بر روی دو بعد بوده، عمری باشه و مهمتر فضای مورد نیاز فراهم باشه در این مورد حرف برای گفتن زیاد دارم توضیحا عرض کنم این بعد سوم غیر ار بعد زمانی هست

اینگونه نگرش به حرکت امواج باعث میشه ما در ترید و حتی در تحلیل به مواردی چون نقاط تعادل برسیم که میتونه مهمترین عامل موفقیت در ترید و علی الخصوص در اکسپرت ها باشه

گاهی میبینم برخی دوستان خوبم از موارد مختصری که مطرح میشه بهترین و بیشترین دستمایه را بر میدارند واقعا لذت میبرم

بنده قبول دارم که به چهت کهولت و بیماری انگونه که شایسته بوده نتونسته ام از این علم بهره ببرم ولی همین اندکی هم که در حد بضاعت دارم را گاهی تصمیم به اشتراک میگیرم که یا مثل تاپیک قبلی که قصد به اشتراک گذاشتن استراتری ها و روش ها را داشتم که به جنجال کشیده شد و چون امکانات مجری تاپیک ( که بنده بودم ) مثل لیست منع ورود ( دوست ندارم از کلمه لیست سیاه استفاده کنم چون معتقدم هیچ سیاهی در خلقت وجود نداره فقط ممکنه یک روز بنا به شرایط موجود خلقیات دو شخص با هم موافق نباشه ) توسط مدیریت محترم، تغیر ماهیت اساسی داده ، بنابرین از خیرش گذشتم
و یا مثل مورد دیروز که مورد توجه دوستان قرار نمیگیره

دوستان اگر قبل از بنده در جائی مواردی که بعرضتون میرسونم مطرح شده وجدانا بی اطلاع بوده ام و پیشاپیش عذر میخوام ،، چون در تمام مدتی که با این علم اشنا شدم دروغ نباشه فقط ده تا پانزده صفحه در مورد الیوت مطالعه داشتم ،، ( از این نظر عرض کردم که اگر جائی مطرح شده بی اطلاع بوده ام )

یعنی چکیده مطلب قدر جوونی تان را بدونید اولین علت عدم مطالعه بنده بی حوصلگی و دومی خسته شدن چشم هست


بهر حال یک سینه سخن دارم و روزی امیدوارم جائی بیابم برای بیانشان

موفق باشید


در مورد دو تصویر زیر به احتمال زیاد قیمت از خطوط سفید سمت راست برای تکمیل موج دو پائینتر خواهد امد ،، اگر میخواستم منتظر این حالت باشم خیلی طول میکشید لذا به صورت صوری این خطوط اخر را رسم کردم یه وقت اشتباه برداشت نشه

ضمنا این باکسهای زرد را برای نشون دادن تغیر سطوح حمایت به مقاومت رسم نکرده ام بیشتر نظرم اون تعداد کندل موجود درون باکس هست

بسیار ممنون جناب موسوی ، عالی بود توضیحاتتون

استفاده بردیم

امیر جان سلام و ممنون عزیز


دوستان الان اون تصویر زمینه مشگی در پست بالا یعنی تصویر اول را نگاه میکردم دیدم دو مورد را بر عکس نوشتم اولا اون باکس سبز باریک موج نزولی هست که بهتر بود قرمز میکشیدم و دومی که باکس قرمز هست موچ صعودیه و بهتر بود سبز رسم میشد بهر حال قاطی کردم و بر عکس رسم کردم ببخشید


من از فرصت استفاده میکنم و موفقیت دوست خوب و همیشه دوستم ،محمد کلانتری عزیز را در پیشرفتش تبریک میگم ، ار من بپرسید بزرگترین علت موفقیت این عزیز را در بی اعتنائی و غرق نشدن در القاب و تعریف و تمجید ها میدانم افرین به تو عزیز، یجه ها بزرگترین عامل عدم رشد انسانها همین اسیر القاب شدن هست، اگه بدونید بنده جقدر خوشحالم که تونستم این لقب استاد را از دوشم بردارم ،، شاید باورتون نشه ولی در این دو سه سال جندین بار خودزنی کردم ، تا حدی که برخی تصور کردند دیوانه شدم ، ولی در واقع هدفم شکستن خود بود، و غربال کردن سره از ناسره و موضوع چالب اینکه همین دوستانی که اینهمه استاد بالا و استاد پائین میکردند دیگه جواب سلاممون هم نمیدند، و این همون هدف من از این کار بود ،

نوع روابط انسانها واقعا جالب و قابل تامل هست، با وجودیکه من در این زمینه تحصیل و سالها کار کرده ام ، ولی در اینجا مواردی مشاهده میکنم که برایم تازگی داره،


و اما پیشرفت همه شما عزیزان مخصوصا همین امیر عزیز که این پست را در پاسخ ایشان میگذارم عالی و باعث مسرت بنده کمترین هست

از پس فردا میخوام یک هفته هر روز در تاپیک بررسی ارزها در خدمت دوستان باشم و هر دوستی سیگنال اینترادی خواست با تی پی خدمتش اعلام کنم منتهی اگه موردی اشتباه شد یک جریمه میدهم ، اگر هم درست بود نوش جونتون

موسوی

اقا سيد سلام من توي اسمانها دنبال شما ميگشتم تاپيك http://forum.broker-fa.org/f103/gold...htmlتعطيل شده و من بعد تحليل هاتون را اينجا قرار ميدهيد؟ باز هم تشكر بخاطر تحليل ها و مطالب اموزنده





000000000000000000000000000000000


امیر جان ممنون از محبتت

حق با شماست دیگه از دستمون در رفت و چند پست بی ربط در این تاپیک گذاشته شد

منتظر فرصت هستم که تاپیک استراتژی ها و روش ها را برای بار دوم باز کنم تا این قبیل پست ها را به اون تاپیک انتقال دهم


ارادت

سلام دوستان


الان یکی دو روزه خبر پیدا شدن اجساد پاک و مطهر 60 تا 70 شهید غواص مربوط به عملیات کربلای 4 منتشر شده

بجه ها من یکی از خاطرات پر رنگ و دردناک زندگیم مربوط به همین عملیات هست ، که سال 75 ضورت گرفت ، انموقع و بعد از شروع جنگ،، قانونی تصویب شد که پزشگان را موظف میکرد سالی یکماه در چبهه ها خدمت کنند ، اداره بهداری استان فارس هم یک معاون داشت که لطف بر عکس به بنده داشت و سعی میکرد مواقعی که عملیات در راه بود اولین حکم ماموزیت زا درب مطب من میفرستاد ، دیگه بر و بچه های همکار با زمان رفتن من به جبهه ، شروع و در پیش بودن عملیات را حدس میزدند و جالبه بعضی از اونها دعا به جون من هم میکردند چون در این زمان یک مرخصی و یا بیماری برای خودشون جور میکردند، که جون سالم به در ببرند،

بهر حال طبق سنوات قبل با گروه اعزامی رفتیم مقر لشگر فجر که کوت عبدالله در حوالی اهواز بود ؛ و بنده هم که اطاقم را مشناختم رفتم داخل و تازه شام را که عدسی بود اورده بودند دیدم در اطاق باز شد و حدود 15 نفر بجه های حدود 23 تا 25 سال اومدند داخل ، بهر صورت متوجه شدم این گروه دانشجویان یکی دو سال مونده به اخر پزشگی دانشگاه تهران هستند ، شب اول موقع خواب دیدنی بود جون ندیده بودند که روی زمین خالی و روی پتو هم میشه خوابید تازه نصف پتو را هم باید رویشان میکشیدند ، صحبتهاشون جالبتر بود یکی میگفت مامانم موقع خواب برام شیر کاکائو میداد اون یکی دنبال نخ دندون میگشت و هنوز هیچکدوم جدی بودن موضوع و عمق خطر را درک نکرده بودند ،

یک جوان زیر دیپلم بنام رحیمی بچه ارسنجان بود که در لشگر مسئول بهداری و در حقیقت رئیس ما بود که از بس مرا دیده بود دیگه خودمانی شده بودیم

رحیمی اخر شب چند گونی پر اورد تو اطاق ، با اشاره پرسیدم اینا چی اند، گفت لباس و ماسگ و پوتین برای حمله شیمیائی ، و میخوام گروه جدید توجیه شوند ، که تو گوشش گفتم اگز الان اینکار را بکنی نصف بیشترشون فردا اول صبح در میروند ، بگذار من فردا امادگی ذهنی براشون ایجاد کنم بعد اینا را نشون بده

بهر حال فردای انروز مینی بوسی گل اندود اومد همه گروه پزشگی را سوار کرد و راه افتاد ،، در راه هر چه از رحیمی پرسیدیم ما را کجا داری میبری؟؟؟ ، در پاسخ فقط یک جواب داشت اینکه اسرار نظامی را نمیشه فاش کرد، حالا نگو عراقی ها از یکهفته پیش محل حمله و حتی زمان شروع عمیلیات را هم میدانستند یعنی عملیات لو رفته بود ، که بعد بضورت مشروح در وسایل ارتباطی راجع به این موضوع صحبت شد و شاید سنگین ترین شکست عملیات ما بود و حالا ما درست داشتیم میرفتیم توی قلب این عملیات که بعد از دو روز از رادیو یک امبولانس و زمان اعلام خبر بنده بعنوان اولین فرد گروه متوچه شدم که در شلمچه هستیم
بد نیست چند کلام راجع به نوع عملیات براتون بگم ،

این عملیات که با دقت بالا طراحی شده بود و قرار بود لشگر فجر شیراز بعنوان گروه خط شگن ابتدا وارد اروندرود بشوند و بصورت غواصی و زیر ابی عرض رودخانه را طی کرده و در یک یورش ناگهانی از سوی دیگر رودخانه سر از اب بیرون اورده و یصورت ناگهانی خط اول جبهه دشمن را تصرف بکنند و قرار بود این عملیات چنان بی سر و صدا و هماهنگ صورت بگیره که نفرات دشمن امگان هیچ عکس العملی نداشته باشند


تا یادم نرفته بگم که بچه های استان فارس که غواصی به عهده انها بود برای اموزش غواصی حدود یکسال داشتند تمرین میکردند که اکثرا شهید شدند روحشان شاد ، خیلی هاشون زا میشناختم

حدود ساعت یک ربع به 9 شب رسیدیم به یک بیابانی که تا چشم کار میگرد سنگر بود که با لودر کنده شده بود ،

از این چمله جناب رحیمی که قبل از پیاده شدن رو به بچه ها کرد و گفت اقایان دکترها از مینی بوس که پیاده شدید این فاصله چند متری تا درب ورودی سنگر را با سرعت بدوید ، که بنده متوجه خطرناک بودن محل شدم
داخل سنگر که به تازگی درست شده بود بصورت یک اطاق بزرگ وسط که در حکم استیشن پزشگی بود با دو سمت ان که بصورت دو بازو و هر یگ حدود 50 تخت برای بستری کردن مچروحین ساخته شده بود

راس ساعت 9 شب عملیات شروع شد و سنگر ما ( منظور همین بیمارسنان زیر زمینی ) که زیر خاک بود
شروع کرد به فرو رفتگی های بزرگ و کوچک در سقف همراه با صدای مهیب انفجار ، که محل اصابت گلوله های توپ و خمپاره بود ، و بی حال شدن بچه های پزشگی که این صحنه ها برایشان غیر قابل تحمل بود

حالا از گروه خط شکن براتون بگم که در فاصله 500 متری ما ، و وقتی از سمت دشمن سرشون را از اب بیرون میاوردند ، عراقی ها که منتطر این گروه بودند ، با بدترین و سخت ترین اسلحه ها به سرشون شلیک میکردند

اوضاعی شده بود نگفتنی و باور نکردنی

ساعت 9 و نیم بود که اوردن مجروحین و شهدا شروع شد ، در شکل و وضعی که توضیحش اصلا امکان نداره


و بزرگتزین مشگلی که در ان لحظه پیدا کردیم عدم امکان تشخیص افراد پزشکی و گروه جراحی از گروه بهیاری و پرستاری و خدمه بود ، به این علت که لباس و سر و صورتمان یکپارچه شده بود گل و خون و .....


وارد جزئیات نمیشم که حوصله تون سر نره ؛ فقط به این مورد اکتفا میکنم که هر چه دوخته بودیم و عمل کرده بودیم را چون 100 تخت داخل پر بود ، مجبور شدیم ببریم بیرون سنگر در فضای ازاد ، که از صد نفر تچاوز میکرد و به رحیمی گفتیم از لشگر ، اتوبوس در خواست کن که این گروه فضای ازاد را ببرند ولی متاسفانه تا اتوبوس ها برسند ، اول صبح جنگنده های عراقی اومدند و بیرون سنگر را با خاک یکسان کردند ، در یک کلام صحنه وحشتناک و تالم اوری بود،


تنها موردی که راجع به خودمون میتونم بگم اینکه سعی میکردیم چیزی نخوریم هر چند اشتهائی هم باقی نمونده بود ولی علت اصلی نخوردنمان خارج بودن توالت از محل سنگر بود که به خطرش نمی ارزید چون مسیر ان ، درست در دید دشمن بود , تنها حسن دستشوئی رفتن ؛ گذشتن از کنار امبولانس ها و شنیدن اخبار از رادیو امبولانس بود که سعی میکردیم ساعت 14 به بعد و زمان اخبار رادیو باشه ، چون رحیمی که هیچی نمیگفت؛

حالا ذو سه روز از عملیات گذشته بود و ارامش نسبی بر قراز شده بود و این گروه پزشگان نوجوان بی تابی میکردند برای برگشت از ان منطقه زجر اور و اقای رحیمی هم با گفتن این جمله که قراره عملیات کربلای 5 در چند روز اینده انجام بشه و فعلا باید باشیم ؛ ضمن اینکه مطمن بودم اوضاع ستاد بقدری بهم ریخته هست که کسی بفکر برگردوندن ما نیست ،


بغذ از یک هفته که هر ثانیه ان با زجر و اندوه سپری میشد و هیچ خبری از عملیات و بازگشتمان نبود ، بنده بقولا یک پولیتیک زدم ،بر و بچه ها را جمعشون کردم بهشون گفتم هر کسی که میره دستشوئی بر میگرده بگه واه واه چه بوی سیری بیرون داره میاد ، ( توضیحا بوی سیر مربوط به گاز شیمیائی خردل هست و بشدت کشنده و خطرناک ) ، بچه ها همین کار را کردند و این جمله را طوری که جناب رحیمی بشنود ادا کردند و نیمساعت بعد ما در راه باز گشت بودیم با یک عالمه خاطره تلخ


================================================== ==========


ذوستان نازنین ، دو به شک بودم که این خاطره را بگذارم یا نه

خوشحال شدم میبنم مورد استقبال قرار گرفته و این تائید های شما به من مجوز میده برای ارائه موارد دیگر

علی جان استاد عزیز همواره در خاطرم هستید خواستم پیام بدهم برای دعوت ، ولی پیام خصوصی موفق به شناسائی نام عزیزت نشد
فرزان عزیز مدتی است پست هاتو نمیبینم .ولی همیشه چشمم دنبال دیدن اسمتون هست

پرویز جان ارادتمندم

از من برسان این دوسه خط محضرِ سلطان
سرباز اگر مُرد، فدای سرِ سلطان!


خونِ دوسه سرباز اگر ریخت غمی نیست،
لبریز بُوَد تا به ابد ساغرِ سلطان!


تا حشر، فروزان بُوَد آن تاجِ همایون!
خاکی ننشیند به رخِ گوهرِ سلطان!


گَردی به دلِ شاه نبینیم اگرچند
یک یک همگی کشته شود لشکرِ سلطان!


...


" از خونِ جوانانِ وطن لاله دمیده "
دشتی ست پُر از لاله و گُل ، کشورِ سلطان!

نقل قول از پست اناهیتای عزیز:

واشنگتن.پست : چرا عراقی.ها از دست داعش فرار می.کنند و نمی.جنگند؟

یکی از تصاویری که از درگیری های روز یکشنبه در رمادی منتشر شد ، ویدئویی است که نشان می داد سربازان عراقی مستقر در این شهر به سمت درگیری با ستیزه جویان داعش نمی روند بلکه برعکس در حال فرار هستند. به نظر نمی رسید این اقدام نیروهای عراقی یک عقب نشینی تاکتیکی باشد بلکه به نظر می رسید آنها پا به فرار گذاشته اند.
گفته می شود اینها از نیروهای یگان های ویژه ارتش عراق بوده اند. نیروهای عراق آنقدر شتابزده بودند که تانک ها ، توپخانه ، نفربرهای زرهی و خودروهای هاموی را که آمریکا در اختیار آنها قرار داده است رها کردند. اکنون این تجهیزات در اختیار ستیزه جویان داعش قرار گرفته است و می توان گفت متعلق به آنهاست.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دوستان نازنین و آناهیتای عزیز سلام

داعش با وجودیکه از ستادی چون ستاد جنگ کشوری برخوردار نیست و همینطور از منابع مالی و هم از نظر سرباز گیری و جذب نیرو و خلاصه در صد ها مورد که بخواهیم مقایسه کنیم همین داعش به هر تعداد و بزرگی و انگیزه که داشته باشند،، بایستی تا بحال در مقابل فقط یک لشگر عراق از هم پاشیده میشدند و به کل از صفحه روزگار حذف میشدند، چه برسه که دیگر کشور ها هم تا تونستند از مبارزه و ریختن چند بمب روی سرشان کم نگذاشته اند

برای قیاس و رسیدن به ان نتیجه ای که بنده رسیده ام بد نیست این گروه را در تمام ابعاد با مجاهدین خلق که در انتهای جنگ و با پشتیبانی کامل عراق به بخش جنوب عربی کشور حمله کردند مقایسه کنیم،

من یادم هست که آنها با اینهمه نیروی دوره دیده و با انگیزه صد برابر داعش ، و امکانات موتوریزه و سلاح ، در عرض یکی دو روز از هم پاشیده و مراجعت کردند ،یک کم فکر کنید قیاس جالبی هست از خیلی جهات ،،،بنده در پست بالا یک نمونه از حملات زمان جنگ را توضیح مختصری داده ام ، موفقیت در جنک کار ساده ای نیست ، ولی اکنون داعش در سه کشور داره میجنگه و با 200 نفر یک شهری مثل روادی را تصرف میکنه ،، علت چیست؟؟


بنظرم این سومین باری هست که در همین فوروم و از چند ماه پیش که پیشزوی داعش شروع شده بود بنده اشاره به یک نیروی ناشناخته کرده و عرض کرده ام دنیا در حال تغیر و تحول اساسی هست که ما انسانها وقتی موضوعی با علوم محض ریاضی و فیزیک و مهمتر با باور های مذهبی مان قابل توجیه نیستند انرا رد کرده و به گوینده ان میخندیم و وی را خرافاتی و نهایتا ابله میخوانیم


مواردی هم که از دوران قدیم و باستان به ما نقل شده و بصورت مکتوب رسیده را افسانه میدانیم
موارد متعددی سراغ دارم ولی به جهت مشابهت به موردی که در مورد جنگ حضرت موسی با فرعونیان نقل شده اکتفا میکنم که نقل شده حضرت موسی به هفت نفر از سردارانش که قرار بود روز بعد به قلعه بسیار مستحکم خصم فرعونی حمله نمایند دستور داد هر یک ، یک عدد شاخ بز تو خالی تهیه کند و همراه بیاورد ، روز بعد که به قلعه رسیدند ان حضرت دستور داد این هفت نفر در شاخها بدمند ، دمیدن همان و فرو ریختن دیوارهای به این محکمی بر سر نیروی خصم همان


از این روایات کم نیستند ، من ارزو داشتمم تا زنده ام نمونه ای از چنین نیرو را ملاحظه کنم و با تحلیل جمیع جهات خودم قانع شده ام که نیروئی فرای نیروی انسانی در حال ایجاد تغیر اساسی در این کره خاکی هست

و اما یک تحلیل سیاسی هم میشه روی این موضوع انجام داد و ان اینکه :

این گروه داعش همان سنی های افراطی هستند که با پشتیبانی کشور های سنی نشین که موجودیت خودشان را در خطر تهدید میبینند از یک سو و امریکا با یک انگیزه متفاوت تر از سوی دیگر مورد همه گونه حمایت هستند که باعث پیشروی راحت اینها هستند، و این جمله که در بالای پست و به نقل قول از واشنگتن پست نوشته شده که سربازهای شهر ها با دیدن این گروه ، از ترس اسلحه ها را ریخته و میگریزند ، یک سناریو از پیش طراحی شده باید باشه و نه از روی ترس و وحشت واقعی، این فکر زمانی تقویت میگیره که نقشه محل های اشغال شده توسط این گروه را که میبینیم که کلا یک پارچه شده به بزرگی کشور ایران ، البته در حالت فعلی




در این زمینه میشه خیلی حرف زد ولی اینگونه محیط های مجازی از ادامه بحث منع میکنه
امیدوارم دوستان منظورم را دریافته باشند



موفق باشید

جناب موسوی عزیز ما
شاید خیلی 1-2 هفته شده باشه این امضا رو قرار دادین ، من الان چشمم خورد و خوندم

بسیار زیباست ، به دلیل اینکه موضوع تاپیک دل نوشته است دلم نیامد ننویسمش :


زندگي جيره مختصري است...مثل يک فنجان چـــــــــــــــاي
وکنارش عشــــــ ـق است ..مث يک حبـــــــ ـه قند
زندگي را با عشق،نوش جان بايـــــد کـــــــرد

سلام جناب موسوي استاد نازنين
بسيار شعر زيبايي بود
شيوه نگارش شما بسيار شيرينه
من به شخصه از تك تك پستهاي شما لذت ميبرم...اصلا فروم بدون وجود افرادي چون شما لطفي نداره
خدا شمارو واسه ما نگه داره
خيلي ارادتمنديم