Twitte
استیون هاوکینگ اگه فقط یک بار زحمت خواندن قرآن را به خودش میداد این قدر دور خودش چرخ نمیزد.
-
لطفا قبل از افتتاح حساب جدید تاپیک ذیل را به دقت مطالعه فرمایید .
-
اعتقاد افراد محترم هست . از گذشته تا حال مسلمانان بزور سلاح می خواهند دین خود را به دیگران تحمیل کنندنوشته اصلی توسط PCMSystem نمایش پست ها
مگر قران نگفته است که در دین خدا اجبار نیست
وقتی مسلمانان قران نمی خوانند ( و یا می خوانند ) و کشتار راه می اندازند . چرا باید از یک پژوهشگر برتر توقع قران خواندن داشتویرایش توسط پاشا : https://www.traderha.com/member/13515-پاشا در ساعت 10-03-2014, 05:15 PMزندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
تایم 5 دقیقه - سیگنال زمانی 15:25 . خروج پر شتاب از رنج قیمتی . عامل : امار بیکاری امریکا
زندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
من دوست دارم فقیر زندگی کنم ، ولی با پول فراوان.
پابلو پیکاسوزندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
زیبایی دانش به این است که ادعا نمی کند که قبل از پرسیدن سؤال، جواب را می داند. هیچ اشکالی در ندانستن وجود ندارد. این بدین معناست که چیزهای بیشتر برای یادگرفتن وجود دارد، و همان گونه که پیش تر گفتم، ندانستن من را کمتر از توهم دانستن آزار می دهد.
- لاورنس کراوس -ویرایش توسط پاشا : https://www.traderha.com/member/13515-پاشا در ساعت 10-03-2014, 07:21 PMزندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
کندل 18 را ناظر خواهیم بود
نرخ بیکاری ایالات متحده 5.9%زندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
نوشته اصلی توسط پاشا نمایش پست هاچهارشنبه, 26 شهریور 1393 به یاد شهیدی که بعد از 16 سال با پیکر سالم پیدا شدنوشته اصلی توسط PCMSystem نمایش پست ها
شرح مطلب :قضاوت نمی کنم اما اهل یقین بودن، اهل استقامت بودن و اهل تقوا بودن یک نوجوان 16 ساله که الگوی خوب جوانان ما می تواند باشد، شاید از عوامل سالم ماندن پیکر مطهر او بعد از 16 سال بوده است. "عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی شلمچه در تاریخ 01365/10/03 آغاز شد. من در صبح روز 1365/10/04 به اسارت دشمن در آمدم و با توجه به جراحاتی که داشتم بعد از دو اذیت و شکنجه در 1365/10/06 به همراه تعدادی از اسرای ایرانی به بیمارستان نظامی در شهر بصره منتقل شدیم. شهید بزرگوار محمدرضا شفیعی بود که در تخت سمت چپ من بود، بعد از به هوش آمدنم تنها صدایی که شنیدم صدای ایشان بود که در حال صحبت با هم اتاقی هایمان بود. ساعت حدود 4 الی 5 بعد از ظهر بود که یک سرباز عراقی وارد اتاق شد و مستقیم به سمت محمد رضا رفت و محمد رضا با این سرباز بسیار خودمانی شروع به صحبت کرد با زبان اشاره به این سرباز می گفت عکس روی دیوار که در بالای درب ورودی بود را بردارد (عکس صدام) وسرباز عراقی با کلام اشاره می گفت نه نه این حرفها را نزن که سرت را می برند و سر من را هم می برند.
ولی محمد رضا با لحن جدی و با چاشنی به شوخی می گفت نه عکس را بده تا من زیر پایم بشکنم و بلند بلند به صدام مرگ می گفت و درود بر خمینی را می گفت و سرباز را هم مجبور می کرد که بگوید. من از صحبتهای محمد رضا و سرباز عراقی در تعجب بودم که این چه رفتاری است وقتی سرباز عراقی از اتاق خارج شد به محمد رضا گفتم مگر این سرباز را می شناسی که اینقدر راحت با او حرف می زدی گفت نه، گفتم پس با چه جراتی اینگونه صحبت می کردی گفت من از هیچ کس ترسی ندارم من به عراقی ها گفته ام که پاسدار هستم این عراقی ها هستند که باید از من بترسند.آنها اسیر ما هستند نه ما اسیر اینها. همنیطور که این شهید عزیز صحبت می کرد من با خودم گفتم، گفته بودن موجی ولی ندیده بودم این موج با این اسیر ایرانی چه کرده است. اسمش را پرسیدم و سعی کردم او را بیشتر بشناسم که او به من گفت اسمت چیست؟ گفتم: حسین. گفت: حسین من زنده نمی مانم جراحت من بسیار زیاد است من را فراموش نکن من محمد رضا پاسدار و بچه شهر قم هستم... اجازه ندادم حرفش تمام شود و صورتم را برگرداندم و گفتم لطفا بگیر بخواب... دوست ندارم در این مورد حرفی بشنوم. توان تحمل شنیدن وصیت نداشتم.بعد از کمی برای آرامش خودم با محمد رضا شروع به صحبت کردن کردم البته چیز زیادی از آن حرفها یادم نمی آید ولی مهمترین حرفها این بود که چرا اینقدر راحت حرف می زنی چرا فکر می کنی گفتن این حرفها به عراقی ها شجاعت است؟ فکر نمی کنی کمی با احتیاط رفتار کنی بهتر است؟!گفت: چرا حق با تو است اما من با همه فرق دارم من بزرگ نشدم که بترسم بزرگ نشدم که اسیر باشم من اگر پاهایم توان راه رفتن داشت همین سرباز عراقی را مجبور می کردم تا من را فراری دهد! من بازیگر نیستم من از دشمن ترس ندارم من اسیر نیستم و چند بار این کلمه را گفت که تا پاهایت توان حرکت دارد فرار کن و اینجا نمان... پیکر مطهر ایشان 16 سال بعد از شهادتشان سالم پیدا شد."به نقل از آزاده سرافراز حسین محمدی مفرد از غواصان لشکر 5 نصر واحد تخریب-------------------------------------------
ا50 سال قبل دانشمندان فکر میکردن عمر خورشید نزدیک 10هزار سال است چون باور اینکه
یک همچین چیزی اگر جنسش از ذغال سنگ باشد حداکثر تا 10 هزار سال میتونه قدمت داشتنه باشد
این مادام کوری بود که با کشف رادیو اکتیو عمر خورشید رو بالا برد
دوما این یارو عددی تو فیزیک نیست و هر کسی در این حوضه فعال است میداند این طور انشمندان بیشتر برای بازاریابی و سرگرمی هستن تا نظریه علمی
یک عارفی هست به اسم یوگا اننادا جسدش تو امریکا از سال 1945 سالم پاک مطهر مونده این یارو میتونه بره ببینه
ایا همه جهان رو میشه با نظریه علمی تبین کرد
ایکاش عمرش قد میداد این ادم یک ساعت سر صحبتهای میرزا اسماعیل دولابی بنشیه و
بفهمه خدا کیه و نظریه علمی چیه
شکر خدا در فرهنگ ایرانی و اسلامی بزرگ شدم و
خیلی از این دانشمندان برام کوچک هستن و
ناادان
یا علینظر
-
نوشته اصلی توسط پاشا نمایش پست هاتایم 5 دقیقه - سیگنال زمانی 15:25 . خروج پر شتاب از رنج قیمتی . عامل : امار بیکاری امریکا
ویرایش توسط پاشا : https://www.traderha.com/member/13515-پاشا در ساعت 10-03-2014, 07:56 PMزندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
نمی دانم پس ازمرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که ازخاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز پی در پی
دم گرم خودش را بر گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم را.زندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
و در ادامهنوشته اصلی توسط پاشا نمایش پست هامی گویند خبر در جهت روند قبلی اعلام می شود
روند 100% نزولی . حدود یکساعت قبل از اعلام خبر
و اعلام خبر
11:30 GBP Services PMI 58.7 59.1 60.5 
زندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
تا این لحظه بیشترین نزول مربوط به طلا و بیشترین رشد دلار در مقابل فرانک سوئیس هست
زندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
یک اندیکاتور ( غیر اصلاحی ) با 3 ستینگ متفاوت . که در هر کدام 3 سطح یکسان تنظیم شده است.
برخورد اندیکاتور با ستینگ بالا به سطح 1 --- برخورد اندیکاتور با ستینگ متوسط به سطح 2 --- برخورد اندیکاتور با ستینگ پایین به سطح 3
زندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
و امار اخر هفته
افت 1.85 درصدی طلا در اخرین روز از هفته جاری . 80% تریدرهای تایم 1 ساعته با فروش به استقبال هفته اتی رفتند
زندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
-
یاد شهدا گرامینوشته اصلی توسط arminfar نمایش پست هاچهارشنبه, 26 شهریور 1393 به یاد شهیدی که بعد از 16 سال با پیکر سالم پیدا شد
شرح مطلب :
قضاوت نمی کنم اما اهل یقین بودن، اهل استقامت بودن و اهل تقوا بودن یک نوجوان 16 ساله که الگوی خوب جوانان ما می تواند باشد، شاید از عوامل سالم ماندن پیکر مطهر او بعد از 16 سال بوده است. "عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی شلمچه در تاریخ 01365/10/03 آغاز شد. من در صبح روز 1365/10/04 به اسارت دشمن در آمدم و با توجه به جراحاتی که داشتم بعد از دو اذیت و شکنجه در 1365/10/06 به همراه تعدادی از اسرای ایرانی به بیمارستان نظامی در شهر بصره منتقل شدیم. شهید بزرگوار محمدرضا شفیعی بود که در تخت سمت چپ من بود، بعد از به هوش آمدنم تنها صدایی که شنیدم صدای ایشان بود که در حال صحبت با هم اتاقی هایمان بود. ساعت حدود 4 الی 5 بعد از ظهر بود که یک سرباز عراقی وارد اتاق شد و مستقیم به سمت محمد رضا رفت و محمد رضا با این سرباز بسیار خودمانی شروع به صحبت کرد با زبان اشاره به این سرباز می گفت عکس روی دیوار که در بالای درب ورودی بود را بردارد (عکس صدام) وسرباز عراقی با کلام اشاره می گفت نه نه این حرفها را نزن که سرت را می برند و سر من را هم می برند.ولی محمد رضا با لحن جدی و با چاشنی به شوخی می گفت نه عکس را بده تا من زیر پایم بشکنم و بلند بلند به صدام مرگ می گفت و درود بر خمینی را می گفت و سرباز را هم مجبور می کرد که بگوید. من از صحبتهای محمد رضا و سرباز عراقی در تعجب بودم که این چه رفتاری است وقتی سرباز عراقی از اتاق خارج شد به محمد رضا گفتم مگر این سرباز را می شناسی که اینقدر راحت با او حرف می زدی گفت نه، گفتم پس با چه جراتی اینگونه صحبت می کردی گفت من از هیچ کس ترسی ندارم من به عراقی ها گفته ام که پاسدار هستم این عراقی ها هستند که باید از من بترسند.آنها اسیر ما هستند نه ما اسیر اینها. همنیطور که این شهید عزیز صحبت می کرد من با خودم گفتم، گفته بودن موجی ولی ندیده بودم این موج با این اسیر ایرانی چه کرده است. اسمش را پرسیدم و سعی کردم او را بیشتر بشناسم که او به من گفت اسمت چیست؟ گفتم: حسین. گفت: حسین من زنده نمی مانم جراحت من بسیار زیاد است من را فراموش نکن من محمد رضا پاسدار و بچه شهر قم هستم... اجازه ندادم حرفش تمام شود و صورتم را برگرداندم و گفتم لطفا بگیر بخواب... دوست ندارم در این مورد حرفی بشنوم. توان تحمل شنیدن وصیت نداشتم.بعد از کمی برای آرامش خودم با محمد رضا شروع به صحبت کردن کردم البته چیز زیادی از آن حرفها یادم نمی آید ولی مهمترین حرفها این بود که چرا اینقدر راحت حرف می زنی چرا فکر می کنی گفتن این حرفها به عراقی ها شجاعت است؟ فکر نمی کنی کمی با احتیاط رفتار کنی بهتر است؟!گفت: چرا حق با تو است اما من با همه فرق دارم من بزرگ نشدم که بترسم بزرگ نشدم که اسیر باشم من اگر پاهایم توان راه رفتن داشت همین سرباز عراقی را مجبور می کردم تا من را فراری دهد! من بازیگر نیستم من از دشمن ترس ندارم من اسیر نیستم و چند بار این کلمه را گفت که تا پاهایت توان حرکت دارد فرار کن و اینجا نمان... پیکر مطهر ایشان 16 سال بعد از شهادتشان سالم پیدا شد."به نقل از آزاده سرافراز حسین محمدی مفرد از غواصان لشکر 5 نصر واحد تخریب-------------------------------------------
ا50 سال قبل دانشمندان فکر میکردن عمر خورشید نزدیک 10هزار سال است چون باور اینکه
یک همچین چیزی اگر جنسش از ذغال سنگ باشد حداکثر تا 10 هزار سال میتونه قدمت داشتنه باشد
این مادام کوری بود که با کشف رادیو اکتیو عمر خورشید رو بالا برد
دوما این یارو عددی تو فیزیک نیست و هر کسی در این حوضه فعال است میداند این طور انشمندان بیشتر برای بازاریابی و سرگرمی هستن تا نظریه علمی
یک عارفی هست به اسم یوگا اننادا جسدش تو امریکا از سال 1945 سالم پاک مطهر مونده این یارو میتونه بره ببینه
ایا همه جهان رو میشه با نظریه علمی تبین کرد
ایکاش عمرش قد میداد این ادم یک ساعت سر صحبتهای میرزا اسماعیل دولابی بنشیه و
بفهمه خدا کیه و نظریه علمی چیه
شکر خدا در فرهنگ ایرانی و اسلامی بزرگ شدم و
خیلی از این دانشمندان برام کوچک هستن و
ناادان
یا علی
این دانشمند فعلاً باید بره مرکز روانکاوی ، اینو از رو تعصب نمیگم ، از روی 25 سال زندگی هست که پر از فراز و نشیب بوده و تنها حامی من همین خدا بوده و هست که یک به یک از اموراتم وقتی انجام نمیشد و در اوج ناامیدی به سر میبردم ، توکل به اون میکردم و آنقدر راحت انجام میشد که وجودش را به راحتی احساس میکردم.هنوز چیزی به نام خلاء معنوی درک نکرده ... باشد با دنیای فانی و مادی
در قرآن باید تامل کرد ، افسوس و صد هزار بار افسوس که سال و ماه قرآن های ما خاک میخورد و فقط شده نماد در طاقچه خونه هایمان.نظر
-
زندگی تراژدی است برای آن کس که احساس می کند و کمدی است برای آن که می اندیشد
نظر
نظر