اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

همه جیز اینجا پیدا میشه از مطالب جالب و خواندنی تا درد دل

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • نوشته اصلی توسط mohsencomm نمایش پست ها
    لطفا احترام خودتون و بقيه رو نگه داريد.
    بنده به همين جمله اكتفا ميكنم
    يكي از معيار هاي موفقيت در زندگي انتخاب شغل مناسب هست
    مسلما اين شغل براي شما با همچين روحياتي مناسب نيست
    اميدوارم موفق باشيد و به چيزهايي كه ميخوايد برسيد

    این که گفتم "اونها در حد اســـــتاد نیستن" بی احترامیه !؟

    اینکه خودشون هم بارها اعتراف کردن که "ما استــــــــــــــاد نیـــــــستیـــم !"

    پس با این حرف شما به این نتیجه میرسیم اونها خودشون هم به خودشون بی احترامی کردن. خیلی جالب شد !

    برو خدا روزی تو جای دیگه حواله کنه ...

    نظر


    • پروردگارا

      داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

      چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.




      نظر


      • کسی نبود که با محمدرضا کاشانی ارتباط داشته باشه؟؟

        نظر


        • بعضی ها هیچ وقت نمی فهمند.

          آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد؛ یکی برای وقتی که حالش روبراهه و یکی هم برای مواقعی که حالش خرابه. اسم این دومی رو گذاشته دین.

          آدمیزاد موجود به درد بخوریه. آخه مرگ یه سرباز، سهام نفت رو تو بازارهای جهانی می بره بالا و مرگ یه معدنچی، عایدی صاحب معدن رو زیاد می کنه.

          آدمیزاد نسبت به هم نوع خودش بخیله. برای همینه که قانون رو در آورده. می گه اگه من حق ندارم فلان کار رو بکنم، پس بقیه هم نبایست حقش رو داشته باشن.

          آدمهای همراه وجود ندارن. آدمای حاکم داریم و آدمای تحت حاکمیت. با این وجود تا حالا نشده یه نفر به خودش حاکم بشه. آخه برده متخاصم همیشه زورش از اربابی که به حکومت کردن معتاد شده بیشتره. هر آدمی نسبت به خودش ناتوانه.

          آدمیزاد وقتی حس می کنه کمرش شل شده، عالم و زاد میشه. بعدشم از شیرینی لذات زندگی دنیوی چشم می پوشه. اسم این کار رو می ذاره درون نگری.

          یه علاوه آدمیزاد موجودیه که میخ می کوبه، موزیک دلخراش می زنه و واق واق سگش رو در می آره. بعضی وقتا هم آروم می گیره. اما اون موقعیه که دیگه مرده.



          برگرفته از کتاب "بعضی ها هیچ وقت نمی فهمند" نوشته کورت توخولسکی.

          نظر


          • نوشته اصلی توسط mohsencomm نمایش پست ها
            لطفا احترام خودتون و بقيه رو نگه داريد.
            بنده به همين جمله اكتفا ميكنم
            يكي از معيار هاي موفقيت در زندگي انتخاب شغل مناسب هست
            مسلما اين شغل براي شما با همچين روحياتي مناسب نيست
            اميدوارم موفق باشيد و به چيزهايي كه ميخوايد برسيد
            برادر من مثل اینکه تازه کاری
            استاد دیگه کیه؟تو این بازار استادی وجود نداره
            تو بیرون اونقدر استاد و رییس و گردن کلف و بت برا خودمون ساختیم و زدن تو سرمون بسمونه
            بذارید اینجا یه کم نفس بکشیم

            نظر


            • نوشته اصلی توسط HADI.T نمایش پست ها
              با سلام
              دوستان می خوام یه اعترافی کنم که شاید هم از گره خوردن شدید زندگیه دوستان تازه کار جلوگیری کنه و هم شاید کسی باشه که موقعیت و شرایط منو درک کنه و در شرایطی هم باشه که بتونه یه کاری برام انجام بده . الان نزدیک 5 سال میشه که بی وقفه چسبیدم به این کار . در این بین برای گذران زندگی تن به کارهای متفرقه و الکیه زیادی دادم که فقط درامدی در حد یه پول تو چیبی واسم داشته . تمام دوستامو از دست دادم و روابط اجتماعیم در حد صفر الان . انزوای به تمام معنایی رو دارم تجربه میکنم و تنها دوستانم چارت و بچه های همین فورمن . هی گفتم امسال اکی میشه ، 6 ماه دیگه 3 ماه دیگه و ... هنوز نشده ولی هنوز فکر میکنم که میتونم و هرگز دست از تلاش نخواهم کشید .اما در این مرحله فکر میکنم که اگر برای مدتی دست از این کار نکشم و نتونم کاری پیدا کنم و در امدی ایجاد کنم و یه سرو سامونی به زندگیم بدم به صورت غیر قابل جبرانی باختم زندگیمو.نه خانوانده ای ، نه دوستی ، نه شغلی ، نه درامدی ، نه اینده یی ، نه بیمه یی و در سن 32 سالگی نه حتی فرصت زیادی برای جبران. اینارو اینجا گفتم چون فقط اونایی که واقعا با ترید دست و پنجه نرم کردن متوجه میشن که من چی میگم و از دید دیگر افراد جامعه بنده یه ادم تنبل و بی کارو بی فکرو خیالم.دوستان شرایط روحیه خوبی ندارم و از اون عزیزانی که صاحب شغل و شرکت و تشکیلاتی هستن تقاضا دارم اگر جای خالی برای انجام هر کاری که حد اقلهای زندگیرو بشه باهاش تامین کرد دارند منو در جریان قرار بدن .
              امید وارم که همه دوستان تو زندگیشون موفق باشن
              هادی جان میگن بلا که همه گیر باشه تحملش راحتتره
              سکوت در مقابل اینگونه پستها خیلی معنی میده
              اینجا هم مثل همه جا سود مال سرمایه داره
              سرمایه اگه باشه سود هم هست
              همین فردا ببینید چقدر از تریدرا ذبح میشن!!!

              نظر


              • من نمیگم این کار نشدنیه اما واقعا کار بزرگیه و به همون اندازه هم باید انرزی و زمان صرفش بشه . فک میکنم این کار مثل بدن سازی باشه به علاوه اینکه ادم باید یه وقت کاملا ازاد داشته باشه . همش خوووب بخوره ، خووووب بخوابه ، فکرش از 7 دولت ازاد باشه و . . . این کار واسه ثروتمندا خوبه . سود و ضررش واسشون مهم نیست ، دغدغه در امد و ندارن ، استرس بی پولی نمیدونن چیه و در حین ترید اگه بخوان برن با رفیقشون یه دوری بزنن احساس سرافکنده گییه ناشی از بی پولیرو ندارن .ضرب المثل یک سال بخور نون و تره یه عمر بخور نون و کره واسه این کار فک نمیکنم جواب بده .خلاصه اون دسته از دوستانیکه فک میکنن باید از یه راه ذیگه پول در بیارن در کنارش این کارم انجام بدن سخت در اشتباهن . برای این کار باید 70 درصد ذهنتنو واسه ترید خالی نگه دارید . نمیشه صبح تا شب کار کنی و با انرزی و اعصابی که نداری ترید کنی . نمیشه اقا ....نمیشه . از اون ورم بدون در امد نمیشه زندگی و ترید کرد . بین این دوتا هم که میشه سرگذشت این 5 ساله من که براتون گفتم . شاید دلیل موفق نشدن ادما تو این کار همین باشه .الان که دارم اینارو مینویسم میدونم که میشه از این کار پول در اورد ولی با شرایطی که من و امثال من دارن بعید میدونم بشه . اول احساس امنیت و ارامش لازمه که این احساس در سایه ی قدرت جادویه پول نهفتس .اگه اشتباه نکنم انگلیسیا یه اصلاحی دارن که میگه a Catch 22 situation .واسه ترجمش یه مثال میزنم . اگه زن نداری بهت کار نمیدن اگه کار نداری بهت زن نمیدن . حکایت اینکارم همینطوریاس ..البته با احترام به نظر دوستان این نظر شخصیمه .

                نظر


                • نوشته اصلی توسط tester نمایش پست ها

                  ایول خیلی خوب بود

                  خیلی خندیدم

                  دمت گرم
                  در فارکس آنچه پایان پذیر است فرصت های معاملاتی نیست ، سرمایه شماست !

                  نظر


                  • (( هرچه پیش از این بوده بعد از این هم خواهد بود))

                    نظر


                    • نظریه سوسک برای خودسازی
                      پاسخ & واکنش




                      دریک رستوران ناگهان سوسکی از جائی پرواز کرده و بر روی لباس خانمی نشست.
                      ان خانم ازترس با صدائی لرزان و صورتی وحشت زده شروع به فریاد زدن کرد.درحالیکه به هوا می پرید ازروی ناامیدی سعی می کرد با دو دستش از شر سوسک خلاص شود.
                      واکنش او مسری بود بطوریکه هر کدام از هم گروهی هایش هم دچار وحشت شدند.
                      بالاخره ان خانم سوسک را ازخود دورکرده اما دوباره این حشره برروی لباس خانم دیگری از هم گروهی هایش نشست.
                      حالا نوبت خانم دیگرگروه بود تا این ماجرای غم انگیز را ادامه دهد.
                      پیشخدمت رستوران برای نجات انها خودش را شتابزده به انها رساند.
                      درپرش بعدی،سوسک برروی پیراهن پیشخدمت نشست.
                      پیشخدمت محکم سرجایش ایستاد وخودش را کنترل کرده و رفتارسوسک را بر روی پیراهنش تحت نظر قرارداد.
                      وقتی او به اندازه کافی مطمئن شد،با دوانگشتش سوسک راگرفته و به خارج از رستوران پرتاب کرد.
                      درحالیکه این ماجرای سرگرم کننده را تماشا کرده وقهوه ام رامزه مزه می کردم آنتن های مغزم افکاری را از سرم گذراند که موجب سرگردانی ام شد.

                      آیا سوسک مسئول رفتار اختلال امیز انها بود؟ اگراینطورباشد پس چرا پیشخدمت رستوران دچاراین پریشانی و ناراحتی نشد؟
                      اورفتارش رابه حد مطلوب وبدون هیچ اشفتگی کنترل کرد.
                      این سوسک نیست که باعث ناراحتی انها شد بلکه ناتوانی خانمها درکنترل اشفتگی است که توسط سوسک بوجود امده بود.
                      من اینطوردرک کردم که این فریاد پدرم، رئیسم وبالاخره همسرم نیست که باعث اشفتگی من می شود بلکه این ناتوانی من درکنترل اشفتگی هائی است که به علت فریادهایشان بوجود امده ومرا ناراحت می کند
                      این ترافیک جاده نیست که مراناراحت و اشفته می کند بلکه ناتوانی درکنترل اشفتگی هائی است که دراثرترافیک، بوجودآمده ومراناراحت می کند.
                      عکس العمل من نسبت به این مشکل است که گرفتاری هائی را در زندگی ام بوجود می اورد.
                      علاوه براین مشکل،این واکنش من به مشکل است که زندگی ام را اشفته می کند.

                      درسهائی که از این متن می اموزیم :
                      1-می فهمم که نمی بایستی درزندگی درمقابل مشکلات واکنش نشان دهم.
                      2-می باید همیشه نسبت به مشکلات پاسخگو باشم.
                      3-درمتن بالا خانمها از خود واکنش نشان دادند در حالیکه پیشخدمت رستوران فقط پاسخ داد.
                      بطورکلی واکنشها همیشه غریزی وبیشتر بصورت افکار اتوماتیکی هستند در حالیکه پاسخ ها همیشه افکارخوب ودرستی هستند که موقعیتی که ازدست می رود را نجات می دهند واز شکاف وجدائی دررابطه وتصمیم گرفتن در هنگام خشم،نگرانی،استرس وعجله جلوگیری می کند.



                      دوستی می گفت: یک روز در کتاب فروشی برای عده ای صحبت می کردم، یکی از آنها از من سؤال جالبی کرد. پرسید: " یک فرد معمولی را در دو یا سه کلمه چطور تشریح می کنید؟" کمی فکر کردم و گفتم : " راحت آشفته می شود." یک دفعه همه خندیدند، چون حقیقت این عبارت کوتاه را درک کردند. بله، اکثر ما با هر موردی آشفته می شویم.


                      آشفته نشدن نتایج شگفت انگیزی دارد :
                      ▪ استرس شما را کاهش می دهد.
                      ▪ بیشتر پذیرای مردم و حوادث زندگی خود خواهید شد. شادتر خواهید بود.
                      ▪ شما و دیگران متقابلاً برای یکدیگر جالب توجه می شوید.
                      ▪ الگوی خانواده و دوستان خود خواهید شد.
                      ▪ واکنش های شما کاهش می یابد.
                      ▪ زندگی را موضوع ثقیلی ندانسته و آنر ا ماجرایی در حال گذر می یابید.
                      ▪ خستگی و بی حوصلگی در شما کاهش می یابد.
                      ▪ زندگی عادی خود را به تجربه ای استثنایی تبدیل می کنید.
                      ▪ حقیقت موضوع این است که آشفتگی و شادمانی در یک ظرف نمی گنجد. در واقع فرد آشفته در کیفیت زندگی خود دچار سردرگمی عظیمی می شود و" از کاهی، کوه می سازد" و در نتیجه رابطه او با اطرافیان تضعیف می شود.


                      برای آنکه خود را از این حالت آزاد سازید باید آنرا در اولویت قرار دهید. عکس العمل های خود را نسبت به افراد و اتفاقات زندگی بازبینی کنید و توجه داشته باشید که تا چه حد بی تأمل و سریع عکس العمل نشان می دهید. سپس با خود عهد کنید که از مسائل کوچک بسادگی آشفته نشوید.
                      در طی روز آیا می توانید خود را حین عصبانیت و ناراحتی غافلگیر کنید(فرض کنید مشغول یک بازی هستید). وقتی خود را در این حالت غافلگیر کردید به خود بگویید" دوباره از اول شروع می کنم. آسان بگیر". بیاد داشته باشید که بیشتر عکس العمل ها - بخصوص عکس العمل های افراطی- ناخودآگاه هستند، یعنی گاهی متوجه عصبانیت خود نمی شوید. با بذل توجهی آگاهانه به این طرز تفکر و عکس العمل ها، در واقع آنها را ظاهر کرده و تغییر می دهید. بیشتر واکنش های ما نسبت به اتفاقات زندگی به عادات و رفتارهای اکتسابی ما بستگی دارد. اگر تمرین کنیم که خشک و عصبانی باشیم، همان گونه می شویم. البته برعکس آن هم صادق است. قدری فروتنی و تواضع همراه با توانایی غافلگیر کردن خود در چنین موقعیتی و اگر واقعاً قصد تغییر کردن دارید، حتماً می توانید به آن برسید. تعدادی از مردم( از جمله خودم) هستند که قبلاً حساس بوده و به سادگی آشفته می شدند ولی حالا آرام تر و بسیار کارآمدتر شده اند. این روش را حتماً امتحان کنید .
                      هر چه عکس العمل ها و اضطراب های شما کاهش یابد، شادی شما افزایش خواهید یافت و این حالت را به مسخره خواهید گرفت. و دست آخر افراد مهم زندگی شما متوجه تغییر مثبت شما شده و برای آن ارزش قائل خواهند شد.

                      نظر


                      • نوشته اصلی توسط polino نمایش پست ها
                        نظریه سوسک برای خودسازی
                        پاسخ & واکنش




                        دریک رستوران ناگهان سوسکی از جائی پرواز کرده و بر روی لباس خانمی نشست.
                        ان خانم ازترس با صدائی لرزان و صورتی وحشت زده شروع به فریاد زدن کرد.درحالیکه به هوا می پرید ازروی ناامیدی سعی می کرد با دو دستش از شر سوسک خلاص شود.
                        واکنش او مسری بود بطوریکه هر کدام از هم گروهی هایش هم دچار وحشت شدند.
                        بالاخره ان خانم سوسک را ازخود دورکرده اما دوباره این حشره برروی لباس خانم دیگری از هم گروهی هایش نشست.
                        حالا نوبت خانم دیگرگروه بود تا این ماجرای غم انگیز را ادامه دهد.
                        پیشخدمت رستوران برای نجات انها خودش را شتابزده به انها رساند.
                        درپرش بعدی،سوسک برروی پیراهن پیشخدمت نشست.
                        پیشخدمت محکم سرجایش ایستاد وخودش را کنترل کرده و رفتارسوسک را بر روی پیراهنش تحت نظر قرارداد.
                        وقتی او به اندازه کافی مطمئن شد،با دوانگشتش سوسک راگرفته و به خارج از رستوران پرتاب کرد.
                        درحالیکه این ماجرای سرگرم کننده را تماشا کرده وقهوه ام رامزه مزه می کردم آنتن های مغزم افکاری را از سرم گذراند که موجب سرگردانی ام شد.

                        آیا سوسک مسئول رفتار اختلال امیز انها بود؟ اگراینطورباشد پس چرا پیشخدمت رستوران دچاراین پریشانی و ناراحتی نشد؟
                        اورفتارش رابه حد مطلوب وبدون هیچ اشفتگی کنترل کرد.
                        این سوسک نیست که باعث ناراحتی انها شد بلکه ناتوانی خانمها درکنترل اشفتگی است که توسط سوسک بوجود امده بود.
                        من اینطوردرک کردم که این فریاد پدرم، رئیسم وبالاخره همسرم نیست که باعث اشفتگی من می شود بلکه این ناتوانی من درکنترل اشفتگی هائی است که به علت فریادهایشان بوجود امده ومرا ناراحت می کند
                        این ترافیک جاده نیست که مراناراحت و اشفته می کند بلکه ناتوانی درکنترل اشفتگی هائی است که دراثرترافیک، بوجودآمده ومراناراحت می کند.
                        عکس العمل من نسبت به این مشکل است که گرفتاری هائی را در زندگی ام بوجود می اورد.
                        علاوه براین مشکل،این واکنش من به مشکل است که زندگی ام را اشفته می کند.

                        درسهائی که از این متن می اموزیم :
                        1-می فهمم که نمی بایستی درزندگی درمقابل مشکلات واکنش نشان دهم.
                        2-می باید همیشه نسبت به مشکلات پاسخگو باشم.
                        3-درمتن بالا خانمها از خود واکنش نشان دادند در حالیکه پیشخدمت رستوران فقط پاسخ داد.
                        بطورکلی واکنشها همیشه غریزی وبیشتر بصورت افکار اتوماتیکی هستند در حالیکه پاسخ ها همیشه افکارخوب ودرستی هستند که موقعیتی که ازدست می رود را نجات می دهند واز شکاف وجدائی دررابطه وتصمیم گرفتن در هنگام خشم،نگرانی،استرس وعجله جلوگیری می کند.



                        دوستی می گفت: یک روز در کتاب فروشی برای عده ای صحبت می کردم، یکی از آنها از من سؤال جالبی کرد. پرسید: " یک فرد معمولی را در دو یا سه کلمه چطور تشریح می کنید؟" کمی فکر کردم و گفتم : " راحت آشفته می شود." یک دفعه همه خندیدند، چون حقیقت این عبارت کوتاه را درک کردند. بله، اکثر ما با هر موردی آشفته می شویم.


                        آشفته نشدن نتایج شگفت انگیزی دارد :
                        ▪ استرس شما را کاهش می دهد.
                        ▪ بیشتر پذیرای مردم و حوادث زندگی خود خواهید شد. شادتر خواهید بود.
                        ▪ شما و دیگران متقابلاً برای یکدیگر جالب توجه می شوید.
                        ▪ الگوی خانواده و دوستان خود خواهید شد.
                        ▪ واکنش های شما کاهش می یابد.
                        ▪ زندگی را موضوع ثقیلی ندانسته و آنر ا ماجرایی در حال گذر می یابید.
                        ▪ خستگی و بی حوصلگی در شما کاهش می یابد.
                        ▪ زندگی عادی خود را به تجربه ای استثنایی تبدیل می کنید.
                        ▪ حقیقت موضوع این است که آشفتگی و شادمانی در یک ظرف نمی گنجد. در واقع فرد آشفته در کیفیت زندگی خود دچار سردرگمی عظیمی می شود و" از کاهی، کوه می سازد" و در نتیجه رابطه او با اطرافیان تضعیف می شود.


                        برای آنکه خود را از این حالت آزاد سازید باید آنرا در اولویت قرار دهید. عکس العمل های خود را نسبت به افراد و اتفاقات زندگی بازبینی کنید و توجه داشته باشید که تا چه حد بی تأمل و سریع عکس العمل نشان می دهید. سپس با خود عهد کنید که از مسائل کوچک بسادگی آشفته نشوید.
                        در طی روز آیا می توانید خود را حین عصبانیت و ناراحتی غافلگیر کنید(فرض کنید مشغول یک بازی هستید). وقتی خود را در این حالت غافلگیر کردید به خود بگویید" دوباره از اول شروع می کنم. آسان بگیر". بیاد داشته باشید که بیشتر عکس العمل ها - بخصوص عکس العمل های افراطی- ناخودآگاه هستند، یعنی گاهی متوجه عصبانیت خود نمی شوید. با بذل توجهی آگاهانه به این طرز تفکر و عکس العمل ها، در واقع آنها را ظاهر کرده و تغییر می دهید. بیشتر واکنش های ما نسبت به اتفاقات زندگی به عادات و رفتارهای اکتسابی ما بستگی دارد. اگر تمرین کنیم که خشک و عصبانی باشیم، همان گونه می شویم. البته برعکس آن هم صادق است. قدری فروتنی و تواضع همراه با توانایی غافلگیر کردن خود در چنین موقعیتی و اگر واقعاً قصد تغییر کردن دارید، حتماً می توانید به آن برسید. تعدادی از مردم( از جمله خودم) هستند که قبلاً حساس بوده و به سادگی آشفته می شدند ولی حالا آرام تر و بسیار کارآمدتر شده اند. این روش را حتماً امتحان کنید .
                        هر چه عکس العمل ها و اضطراب های شما کاهش یابد، شادی شما افزایش خواهید یافت و این حالت را به مسخره خواهید گرفت. و دست آخر افراد مهم زندگی شما متوجه تغییر مثبت شما شده و برای آن ارزش قائل خواهند شد.
                        و چه زیبا گفته اند که :"شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است"


                        دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش*********** وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

                        گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع ********* سخت می.گردد جهان بر مردمان سخت.کوش

                        وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک********** زهره در رقص آمد و بربط زنان می.گفت نوش

                        با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام******** نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

                        تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی********* گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

                        گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور********* گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش

                        در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید******** زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

                        بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست********* یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش

                        ساقیا می ده که رندی.های حافظ فهم کرد********** آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش
                        ویرایش توسط Mehrdad : https://www.traderha.com/ در ساعت 06-29-2015, 05:05 PM

                        نظر


                        • نوشته اصلی توسط k1332 نمایش پست ها

                          چهار سال طول کشید
                          (( هرچه پیش از این بوده بعد از این هم خواهد بود))

                          نظر


                          • مردی که دیروز بی محابا هر روز بر تعداد سانتریفیوژ ها اضافه میکرد قهرمان هسته ای بود ....
                            مردی هم که امروز سانتریوفیوژ ها را برچید نیز قهرمان هسته ایست....
                            ولی قهرمان واقعی من هستم که هزینه ی قهرمان دیروز و امروز را با جوانیم پرداخت کردم....

                            نظر


                            • نوشته اصلی توسط cold_fear نمایش پست ها
                              مردی که دیروز بی محابا هر روز بر تعداد سانتریفیوژ ها اضافه میکرد قهرمان هسته ای بود ....
                              مردی هم که امروز سانتریوفیوژ ها را برچید نیز قهرمان هسته ایست....
                              ولی قهرمان واقعی من هستم که هزینه ی قهرمان دیروز و امروز را با جوانیم پرداخت کردم....
                              و این فقط یک نمونه ملموس و فاجعه بار

                              ویرایش توسط ناظرسایت : https://www.traderha.com/member/5564-ناظرسایت در ساعت 06-30-2015, 09:16 AM

                              نظر


                              • نوشته اصلی توسط farzan20 نمایش پست ها
                                و این فقط یک نمونه ملموس و فاجعه بار

                                متاسفانه سانسور به مثابه عملی تجاوزکارانه ، متن را از مفهوم واقعی اش تهی می کند !!!!!!
                                ویرایش توسط farzan20 : https://www.traderha.com/member/3860-farzan20 در ساعت 06-30-2015, 11:24 AM

                                نظر

                                پردازش ...
                                X