اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

فرای از تحلیل و روش های معامله گری

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • #16
    10- زمانيكه ضرر زيادي در اصل سرمايه خود تجربه كرديد برويد و مدتي استراحت كنيد. تمام Position هاي خود را ببنديد و تريد را براي چند روز متوقف كنيد. ذهن شما مي تواند خودش را بازسازي كند و دوباره براي قاعده ضرر خوب ضرر سريع و كم آماده شود. اصرار بر اينكه "من بايد پولم را برگردانم" بسيار خطرناك است و بايد طرد شود.

    نظر


    • #17
      11-شبيه يك پارتيزان و مبارز جنگجورفتار كنيد. ما آرزو داريم كه همواره در طرف برنده جنگ بجنگيم نه اينكه وقت وسرمايه خود را با تلاش بيهوده در طرف ديگر براي اينكه غرورآميز در پايين بخريم و دربالا بفروشيم هدر دهيم. وظيفه ما اين است كه در كنار نيروهاي برنده براي كسب سودبجنگيم. اگر طرف برنده اي وجود ندارد شما هم لازم نيست بجنگيد.

      نظر


      • #18
        12- با روشهاي ساده تريد كنيد. از متدولوژيهاي پيچيده كه سيستم هاي معاملاتی ( اعم از تکنیکی و بنیادی ...) را مبهم مي سازند دوري كنيد و فقط بر طبق ترندهاي اصلي و اطلاعات بدست آمده از بازار ، تريد كنيد

        نظر


        • #19
          13- قبل از شروع معامله یک چک لیست را تهیه کنید و پارامترهای خود را به صورت سوالی بر روی ان یادداشت کرده و قبل از زدن کلیک بای یا سل ، به سوالات خود دقیق پاسخ دهید و در صورت دارا بودن شرایط ایده آل برای معامله اقدام به ترید کنید. به یاد داشته باشید که موقعیت های زیادی را بازار برای معامله کردن به وجود می آورد و شما نبایست هیچ گاه به خود بگوید که فرصت را از دست دادم ! فرصت بعد در انتظار شماست.

          پ.ن: سوالات شما میتواند شامل سوالات اولیه ای که من در ابتدای ورود به معامله پاسخ میدهم باشد ، برای مشاهده آنها اینجا کلیک کنید/

          نظر


          • #20
            آیا شما شما لایق پول در آوردن از بازارهای مالی هستید؟


            حتما شما هم این مثل معروف که باد آورده را باد می برد را شنیده اید، این کلام در بازاهای های مالی به شدت کاربرد دارد، اگر وقتی از بازار سودی عاید شما میشود و ذهن شما آمادگی پذیرش این سود را نداشته باشد، مارکت در اولین فرصت این پول را از شما پس میگیرد در اصل ذهن شماست که راهی برای پس دادن این پول به مارکت پیدا میکند.

            قدرت کسب پول و از دست دادن پول در بازارهای مالی بسیار بالاست،
            شما می توانید در کمتر از یک ساعت ۱۰۰۰ دلار کسب کنید و یا معادل همین عدد را از دست بدهید، ۱۰۰۰ دلار عدد کمی نیست این عدد می تواند حقوق دو یا سه ماه یک کارمند باشد که شما یا آن را بدست آورده اید یا که از دست داده اید.
            اگر نزد دوستی بروید و بگویید یک ساعت پیش ۱۰۰۰ دلار سود کردم، او خیلی به شما احترام گذاشته اگر نپرسد آنرا از کجا دزدیده ای، و یا برعکس اگر به همان دوست بگویید یک ساعت پیش ۱۰۰۰ دلار از دست داده ام، می پرسد آیا دزدی به تو زده؟ پس وقتی قدم به فعالیت در بازارهای مالی میکنید ابتدا این داستان را برای ذهن خود حل کنید و به ذهن خود آموزش دهید تا به مرور زمان پذیرای این واقعیت شود.

            وقتی در بازارهای مالی سودی می کنید صد درصد خود را لایق آن بدانید
            و حتی درصدی با خود فکر نکنید که این پول با زحمت کمی بدست آمده پس من لایق آن نیستم. این دقیقا یعنی شروع فصل یخ بندان برای یک معامله گر، خیلی سریع تر از آنکه تصورش را بکنید دیگر صاحب آن سود نیستید، و اشتباهی از شما سر میزند و تمام چیزی را که از بازار کسب کرده اید را به بازار باز می گردانید.

            همان طور که در بالا عنوان کردیم بین ساعات کار و کسب درآمد در زندگی روزمره با فعالیت موجود در بازار و سوددهی آن در ذهن معامله گر ما یک پارادوکس به وجود آمده است. البته به این صورت نیست که او به طور دائمی به این مساله فکر کند. بلکه چون این موضوع به صورت یک اعتقاد در او وجود دارد پس در ناخودآگاه ذهنی او قرار دارد و هر چیزی به هر طریقی بخواهد بر خلاف این اعتقاد باشد با مقاومت ذهنی او روبرو می شود.

            آخر کلام

            پس روی ذهن خود کار کنید و این ساده نخواهد بود، شاید شما برای اینکه این مهارت را یاد بگیرید لازم داشته باشید با افرادی که در این بازارها سود خوبی می برند بیشتر آشنا شوید، شاید لازم باشد ساعتها به دریا خیره شوید و شادی حتی نیاز به مدیتیشن و یوگا داشته باشید و یا هر راه دیگری که ذهن شما را برای کسب ثروت پرورش دهد.
            در فارکس آنچه پایان پذیر است فرصت های معاملاتی نیست ، سرمایه شماست !

            نظر


            • #21
              با سلام خدمت همه دوستان
              یک دورانی از کار یادمه که سیمستم معملاتی من بسیار سود ده و عالی کار میکنرد اما من دچار ضرر میشدم .هر چه تست میکردم و گذشته بازار رو مرور میکردم همه چیز عالی بود و مشکلی وجود نداشت اما به محض این که بازار شروع میشد در انتهای هفته من ضرر ده بودم و نمیدونستم چه کنم تا این که به یک رازی که میدونستم اما انجامش نمیدادم دوباره پی بردم ....... اور ترید ..... از یک روزی با خودم عهد کردم فقط دو بار وارد بازار بشم یک بار در سشن اروپا و یکبار در سشن آمریکا. از اون به بعد همه چیز روی فرم اومد .تازه در مراحل بعدی روزهای دوشنبه رو هم ترید نمیکردم و از سه شنبه شروع میکردم .باور نمیکنید اگه بگم زندگیم از این رو به اون رو شد و همه چیز عالی شد . خواستم در راستای نکات استاد بزرگوار که گفتن پوزیشن نداشتن گاهی بهترین پوزیشن هست نکته و تجربه شخصیم رو باهاتون قسمت کنم .
              و فاركس وسيع است به وسعت زندگي
              و ساده است به سادگيه زندگي

              نظر


              • #22
                قدرت ضمیر ناخودآگاه در بازارهای مالی



                شاید برای شما هم پیش آمده است که گاهی نمیدانید دلیل خیلی از اتفاقات زندگی شما چیست و چگونه رخ میدهند یا حتی گاهی هر کاری میکنید که اتفاقی بیفتد ولی آن اتفاق نمی افتد و شما نمیدانید دلیل اصلی و عمده این اتفاقات چیست؟؟؟

                همه چیز تحت فرمان و کنترل اوست


                درون هر انسانی قدرت عظیمی وجود دارد که میتواند تمام زندگی درون و بیرون او را تحت تاثیر قرار دهد ولی ما بی توجه به این قدرت عظیم که دلیل تمام اتفاقات زندگی ماست به دنبال راه حل هایی به جز این قدرت میگردیم که همه راه حل ها برای رفع مشکلات و پیشرفت زندگی ما اشتباه است.


                این قدرت بزرگ و بی پایان ضمیر ناخودآگاه شماست که قادر است حتی بزرگترین رویاهایتان را در فرصتی باور نکردنی به واقعیت تبدیل کند.

                هر آن چیزی که راجع به هر زمینه ای باشد آن را تبدیل به اتفاقات واقعی زندگیتان میگرداند دقیقا مانند نرم افزار کامپیوتر که وقتی شما داده هایی به آن میدهید یک خروجی با توجه به دستوراتش به شما میدهد او داده های شما را بدون اینکه بداند خروجی این برنامه مفید است یا مضر پردازش میکند و ضمیر ناخودآگاه دقیقا اینگونه است نمیداند چه چیزی به صلاح یا به ضرر شماست فقط هر اطلاعاتی که با تفکر و باور مستمر به آن میدهید آن را برایتان محقق میکند و برای محقق کردن آن تمام دنیای پیرامونتان را تغییر میدهد تا باورتان محقق شود ، مثلا آدمی را از شما دور میکند چون باعث دور شدن هدف شما میشود یا آدمی را به شما نزدیک میکند یا ایده ای به ذهنتان میدهد ویا ایده ای را از ذهنتان میگیرد و هر تغییری که شاید حتی باورش برای شما سخت است را انجام میدهد تا شما به آنچه باور دارید برسید.

                حالا قدرت ضمیر ناخودآگاه را در بازارهای مالی

                شاید در اطرافتان افراد بسیاری هستند که وقتی از مطالب تکنیکالی یا فاندامنتالی بازار از آنها سوال میکنید از علم آنها متحیر میشوید یا وقتی میگویید فلان سهم را تحلیل کن چنان زیبا و بدون نقص برایتان تحلیل میکندکه شما به پیشگویی او ایمان می آورید ولی وقتی گزارش معاملاتی آن را میبینید ، تمامش زیان است یا در مجموع زیان ها خیلی بیشتر از سودها هستند. از آن طرف شخصی را میبینید که با علم بسیار کم و دانش ناکافی نسبت به شخص قبل سودهای کلانی در بازار میکند و وقتی از آنها میپرسید چگونه در این لحظه وارد معامله خرید یا فروش شدید؟ شاید پاسخ آنان این باشد که حس کردم اینگونه است و وارد شدم شاید باورش برای شما سخت باشد ولی بدانید که واقعا اینگونه است.

                تنها تفاوت میان این دو نفر در باورهای ضمیر ناخوآگاهشان است یعنی ورودی ضمیرهایشان متفاوت و خروجی هایشان نیز متفاوت است


                باور خود را عوض کنید

                یکی در این باور که این بازار فقط سود میدهد و قبل از معامله با آرامش و باور اینکه سود خواهد کرد معامله میکند و دیگری در این باور که این بازار در نهایت ضرر میرساند یا همه در نهایت ضرر میکنند و قبل معامله با استرس و تشویش و باور ضرر، معامله میکند.

                یکی با این باور که پول به راحتی به دست می آید و در چند معامله آینده هزینه یک مسافرت را سود خواهم کرد و دیگری در این باور که ضرر میکنم و در عوض به مسافرت نمیروم به بخاطر ضررم.

                یکی در باور اینکه کسب در آمد بسیار ساده و راحت است و دیگری در باور اینکه کسب در آمد و ثروتمند شدن بسیار سخت و مشکل است و در آخر یکی با علم کم و خوشحالی و آرامش در حال کسب در آمد از بازار است و دیگری با علم و آگاهی کامل ولی باورهای اشتباه در حال زیان های پیاپی و سختی و استرس.

                اگر شما نیز به اندازه کافی صاحب دانش هستید ولی توانایی کسب درآمد یا سود از بازار مالی را ندارید بدانید تنها مشکل، باورهای شماست که با انجام تمرینات خیلی راحت قادر به تغییر باورهایتان خواهید بود.


                نویسنده: مهندس ناصر یزدانی
                ویرایش توسط sahraie : https://www.traderha.com/member/16074-sahraie در ساعت 05-30-2015, 10:33 PM
                در فارکس آنچه پایان پذیر است فرصت های معاملاتی نیست ، سرمایه شماست !

                نظر


                • #23
                  این یکی از مقالات پنج ستاره سایت است و البته شاید با خواندن عنوان مقاله امروز کمی متعجب شوید، ولی تا آخر بحث با ما باشید تا تعجب شما بر طرف شود.
                  چطور ممکنه سود باعث ضرر بشه؟ ماهیت سود یعنی رشد حساب پس چطور می تونه به شما آسیب برسونه.

                  ما یه بحثی داریم در زمینه روانشناسی بازارهای مالی به نام اثر پول قمار یا پول باد آورده.

                  اجازه بدهید مثالی برای شما بزنم، آخر هفته است و شما به یک مرکز تفریحی رفته اید و از اتفاق به سمت یکی از بازی های شرطی جذب شده اید، اگر صد هزارتومان در این بازی ها از دست بدهید برای بار بعدی با ریسک کمتر و با هوشیاری بیشتری ادامه میدهید، تا ضرر نکنید. ولی اگر صد هزارتومان بر حسب اتفاق برنده شده باشید در نوبت بعدی ریسک بیشتری می کنید و با دقت کمتری وارد بازی می شوید. و ممکن است چندین برابر پول اولیه خود را دست بدهید.

                  اساس سیستم های شرط بندی و کازینو داری روی همین اصل مغزی کار می کنند و جیب شما را خالی می کنند. هیچ با خود اندیشیده اید چرا کازینو ها هیچ وقت ورشکسته نمی شوند و همچنین با خود اندیشیده اید که چرا در بازارهای مالی درصد زیادی بازنده هستند؟






                  بله اصل داستان همین است، وقتی شما در بازارهای مالی سودی بدست می آوردید دچار اثر روانی پول قمار می شوید و به دنبال آن مغز شما دنبال راهی می گردد که این پول را به مارکت بازگرداند از همین رو در معاملات بعدی به طور ناخود آگاه به شما دستور می دهد که حجم معاملات را بالاتر ببرید (با سرمایه بیشتری وارد شوید) و همچنین دقت خود را پایین بکشید. این است که در معامله بعدی کل سود قبلی را از دست داده و حتی متضرر می شوید.

                  پس مواظب سودهای سمی باشید. این یکی از ارکان اساسی روانشناسی معاملات و پیشرفت در بازارهای مالی است.
                  هنگامی که سودی کسب کردید خود را مالک صد درصدی آن بدانید و به چشم یک پول بادآورده به آن نگاه نکنید تا دچار اثر روانی پول قمار در معاملات نشوید
                  .
                  وقتی سود چشم گیری می کنید برای مدتی دست از معامله بکشید تا این اثر روانی از شما دور شود و بتوانید در معاملات بعدی بازهم سود کنید.
                  ویرایش توسط sahraie : https://www.traderha.com/member/16074-sahraie در ساعت 06-01-2015, 12:14 AM
                  در فارکس آنچه پایان پذیر است فرصت های معاملاتی نیست ، سرمایه شماست !

                  نظر


                  • #24
                    آیا شما هم از اعتیاد به معامله گری رنج می برید؟

                    امروز قصد دارم داستانی برای شما تعریف کنم از احمد آقا کارمند بانک که چند ماهی هست به معامله گری در بازارهای جهانی مشغول شده اند. احمد آقای ما در این چند ماهی که به بازار وارد شدند سودها و ضررهای زیادی داشتند ولی در مجموع در ضرر سنگین به سر می برند.
                    ایشان متاسفانه به یکی از بیماری های شایع اکثر معامله گران در بازار های مالی دچار هستند، بله درست حدس زدید ایشون اعتیاد به معامله گری دارند یا از لحاظ پزشکی ایشون به آور دوزینگ معاملات دچار هستند.

                    یکی از روزهای کاری ایشون را برای شما تعریف می کنم تا با مشکل احمد اقا بهتر آشنا شوید:


                    احمد اقا الان سر کار هستند و دیشب روی انس طلا یک معامله ی خرید روی قیمت ۱۲۵۳ انجام داده اند، و بنا به دلایلی در محل کار خود دسترسی به اینترنت ندارند، ساعت ۹ به همسر خود زنگ میزنند، لحن صحبت اینگونه است “عزیزم لطفا عدد انس را برام بخونید” سارا خانم جواب میدهند ۱۲۵۳٫۵ و احمد اقا خوشحال شده به کار خود ادامه میدهند. ساعت ۱۰ صبح باز با همسر خود تماس گرفته و جویای عدد انس میشوند و سارا خانم عدد انس را ۱۲۵۱ اعلام می کنند، احمد اقا یکم سکوت می کنند و با لبخندی تلخ به همکار خود گوشی را قطع می کنند. ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه باز با همسر خود تماس گرفته و با این لحن عدد انس را جویا می شوند “زود باش عدد انس را بخون برام بیچاره شدم” سارا خانم هم بنده خدا می گه ۱۲۴۹ احمد اقا هم بدون خداحافظی گوشی را قطع میکنه. ساعت ۱۰:۵۵ دقیقه باز با همسر خود تماس گرفته و با لحن عصبانی می پرسند یالا عدد انس را بخون، و سارا خانم بیچاره عدد ۱۲۴۷ را اعلام می کنند، این بار احمد آقا در حالی که از عصبانیت یکی از رگهای پیشونیش شروع به ضربان کرده بود به سارا خانم با لحن خشن این جمله را می گویند “امشب خونه بابات و اینا حالشو ندارم بیام زنگ بزن بگو نمی یاییم اصلا حوصله ندارم”.




                    ساعت ۱۲ شده باز احمد اقا زنگ میزنه به همسر خود و سارا خانم عدد انس را ۱۲۴۴ اعلام می کنند اینبار احمد اقا گویی که انگار تمام زندگی خود را از دست داده با لحنی محکم به سارا خانم میگه غذای دیشبت خیلی بد طعم بود، خیلی جلوی خودمو گرفتم و تا الان چیزی بهت نگفتم همه ی این ناراحتی معده ی من به خاطر غذاهای بد توست و گوشی را محکم به تلفن می کوبه.

                    بله دوستان این داستان یکی از روزهای معاملاتی احمد آقا بوده البته روزهای خوب هم ایشون داشتند و روزهایی که مارکت در جهت سود آقا احمد به جلو رفته که در این صورت احمد آقا بسیار با طبع لطیف و احساسی با همسر خود سارا خانم و همکاران خود در بانک رفتار کرده اند.

                    اما به راستی مشکل کار کجاست چرا زندگی تریردی ما با زندگی شخصی ما ترکیب شده؟
                    چرا ما به معاملات و رصد لحظه به لحظه قیمت ها اعتیاد پیدا کرده اییم؟

                    معامله گران با تجربه از هفته ی چند معامله صحبت می کنند در حالی که آماتورها روزانه صدها معامله انجام میدهند. چرا با زندگی خود دوئل می کنید.کسانی را می شناسم که به علت همین سبک معامله گری کاملا زندگی شخصی خود را از دست داده اند.

                    راه حل !

                    اما راه حل چیست؟ راه حل سادست برای خود یک سیستم معاملاتی تهیه کنید و نقاط ورود و حد ضرر را در نمودار قرار دهید و رها کنید تا زمان مشخص و هر ثانیه یک بار غرق در نمودارهای مالی نشوید، اجازه دهید سیستم کار خودش را انجام دهد. کسی که در معاملات خود حد ضرر دارد در اصل از تشویش روانی خود جلوگیری کرده.
                    در فارکس آنچه پایان پذیر است فرصت های معاملاتی نیست ، سرمایه شماست !

                    نظر


                    • #25
                      جناب sahraie عزیز از شما بابت مشارکت در موضوع تشکر میکنم. میدوارم جو فروم به این سمت حرکت کند که دوستان در کنار افرادی که پست درج میکنند شروع به همکاری و مشارکت کنند و نظر بدهند

                      نظر


                      • #26
                        نوشته اصلی توسط PCMFund نمایش پست ها
                        جناب sahraie عزیز از شما بابت مشارکت در موضوع تشکر میکنم. میدوارم جو فروم به این سمت حرکت کند که دوستان در کنار افرادی که پست درج میکنند شروع به همکاری و مشارکت کنند و نظر بدهند

                        سلام

                        ممنون شما لطف دارید

                        من خودم از علاقمندان تاپیک های روانشناسی هستم ولی خیلی ناراحت کننده هست که تاپیک های روانشناسی مدت هاست داره خاک میخوره

                        بهرحال امیدوارم با مشارکت دوستان تاپیک های روانشناسی هم رونق بگیره

                        موفق باشید
                        در فارکس آنچه پایان پذیر است فرصت های معاملاتی نیست ، سرمایه شماست !

                        نظر


                        • #27
                          میوه ممنوعه ای به نام "بازار تبادلات ارزی"

                          مقاله من در هفته نامه بورس که بخشی را به بررسی مساله بازار تبادلات ارزی در ایران اختصاص داده است.
                          حرف من این است که بازار تبادلات ارزی باید باشد نه به این دلیل که عده ای سود کنند و یا خوب است! نه! بلکه به این دلیل که بازار تبادلات ارزی سبب افزایش دانش تحلیلگری بازار ارز برای آنهایی می شود که علاقه مند به این بازار هستند و این دانش، بسیار دانش مهمی برای کشوری است که می خواهد با دنیا ارتباط بیشتری داشته باشد. مگر می شود که بخواهیم با دنیا تجارت کنیم بعد مجموعه ای از تحلیلگران بازار ارز درست و حسابی در کشور، بخصوص در بدنه نظام بانکی و بورس نداشته باشیم؟ با این بنیه ضعیف در تحلیلگری بازار ارز و همچنین دیگر بازارها و اصلا در کل اقتصاد، همان بهتر که جزیره ای باشیم دور از دنیا... با گواهینامه موتور که نمیشه تریلی روند!
                          .
                          .
                          .
                          .
                          قبل از آنكه براي ادامه تحصیل به سوييس بروم، بسيار درگير اين فكر بودم كه آيا پديده هايي مانند فاركس فقط مختص ايران و كشورهاي به اصطلاح جهان سومي مانند ايران است و يا در كشورهايي با اقتصاد پيشرفته مانند سوييس نيز كه بسياري از كارگزاران معتبر فاركس از اين كشور هستند، فاركس بازار داغي دارد؟
                          متوجه شدم كه نه تنها افراد زيادي از مردم عادي و همكارانم در اين بازار فعال بودند، بلكه حجم سرمايه گذاري آنها به مراتب بيشتر از ايراني ها بود به طوريكه ميزان پول ايراني ها در اين بازار، شايد پول خرد آنها هم به حساب نيايد. يكسال بعد از عزيمت من به سوييس، فاركس در ايران ممنوع شد. اما به راستي چرا؟

                          تب فاركس نه تنها در ايران، بلكه در دنيا با گسترش اينترنت و پلتفرم هاي ارائه خدمات معاملات برخط (Online) داغ شد. قبل از آن، اين بازار بيشتر مختص بانك ها و موسسات مالي بود. ولي با گسترش اينترنت، هر كسي مي توانست در فاركس به معامله بپردازد. در ايران نيز شركت هايي باز شدند كه با تبليغات دلفريب و بزرگنمايي سودآوري اين بازار، شروع به جذب مشتري در بازار فاركس كردند. اينكه در تبليغات فقط خوبي ها و سودآوري بازار نشان داده شود، روال جاری در بازاریابی است اما طبق معمول، تعدادي از اين شركت ها كلاهبردار از آب درآمدند. مثلا يك روش كلاهبرداري به اين شكل بود كه معامله گران به خيال سرمايه گذاري و حضور در بازار اصلي، در اصل با دمو کار مي كردند و وقتي كه معامله گران زياد مي شدند، به ناگهان صاحبان شركت با پول مشتريان فرار مي كردند.

                          يك مشكل ديگر اين بود كه شركت هاي كارگزاري فاركس نيز رتبه بندي دارند و لزوما همگي شرايط مالي مناسبي ندارند و ممكن است كه نتوانند تعهدات خود را برآورده كنند و به همين دليل پول مردم سوخت شود. در نمونه اي در اين اواخر، شركت كارگزاري فاركس A-l-p-a-r-i كه اتفاقا كارگزار معتبري هم بود، در اثر شوك بانك مركزي سوييس ورشكسته شد و پول تمامي مشتریان آن از بين رفت. وقوع ورشكستگي و حتي كلاهبرداري در مورد كارگزاران ضعيف تر كه معمولا در مناطق بهشت مالياتي و قوانين ثبت شده اند، بيشتر است و دست مشتريان هم معمولا به جايي بند نيست.

                          مشكل ديگر فاركس نيز در ضرر دادن مردم بود! مسلما بازار فاركس بسيار پرريسك است.معامله گران زیادی در آن ضرر مي كنند از آن جهت که این بازار به شدت تخصصی و مبتنی بر دانش است و روش های مبتنی بر شانس در این بازار کمتر جواب می دهد. اما به تجربه بايد بگويم اين بيشتر خصوصيت مردم ايران است كه انتظار دارند که در هر سرمايه گذاري سود كنند! اگر سكه مي خرند، اگر در بورس سرمايه گذاري مي كنند، اگر در فاركس شركت مي كنند، اگر خانه می خرند، هميشه بايد سود كنند و اگر ضرر كردند مسئولين بايد به داد آنها برسند و حق آنها را بگيرند! بانك مركزي بايد پول پيش خريد سكه را برگرداند تا مبادا مردمي كه به اميد افزايش قيمت سكه در صف خريد ايستاده بودند، ضرر كنند. مسئولين بورس و دولت بايد به هر آب و آتشي بزنند تا مبادا بورس افت كند و مردم(؟) ضرر دهند. فاركس هم از همين جنس است. تا عده اي ضرر مي دادند، تجمع مي كردند و پولشان را مي خواستند!


                          در نهايت فاركس ممنوع شد.

                          بخشي از ممنوعيت، بدليل شبهات فقهي در قراداد كارگزاري ها بود. البته مسايل شرعي بيشتر معطوف به سود اعتبار بود و نه نفس معامله گري فاركس. اما بعدا موارد ديگري نيز به اتهامات فاركس اضافه شد. اين اتهامات عبارت بودند از "خروج ارز از كشور"، "سوداگري و نه كار مفيد اقتصادي"، "زيان اكثر معامله گران خرد" و موارد مشابه. البته اين موارد هر يك جواب دارند.

                          مثلا فاركس مي تواند سبب خروج ارز از كشور شود البته اگر فرد پول خود را از دست بدهد و يا آن را باز نگرداند. اما واردات مازراتي، پورشه، تويوتا و كلي اقلام ديگر كه ساخت ايران هم دارند اما سود واردات،سبب وادرات بي رويه آنها شده است نيز سبب خروج ارز مي شوند. مثلا ارقام واردات خودروهاي لوكس میلیارددلاری بوده است كه اصلا ميزان ارزهای در فاركس به گرد آن هم نمي رسد. جالب است كه اين ارقام سرسام آور خروج ارز به راحتي به فراموشي سپرده مي شوند.

                          درمورد سوداگري نيز مساله مشابه است. از منظر اقتصادی و مالي وجود دلال و سوداگر، يكي از لازمه هاي هر بازاري است كه براي آن نقدشوندگي(Liquidity) ايجاد مي كند و سبب روغن كاري معاملات مي شود. مثلا عدم وجود آنها در بازار بورس سبب مي شود كه سهام شركت ها روي دست دارندگان آنها باد كند و آنها نتوانند در صورت نياز سهام خود را بفروشند. سوداگران نه تنها در ایران، بلکه در تمام دنیا محبوب نیستند اما کارکرد ایجاد نقدشوندگی و دیگر مزایای آنها آنقدر مهم است که وجود آنها در هر بازاری اصل است فقط باید مدیریت و نظارت شوند که قواعد بازی را رعایت کنند. به هر حال، سوداگري و كار غيراقتصادي اگر بد و ممنوع است در بورس هم بايد بد باشد، در بازار سكه و طلا نيز بايد ممنوع باشد، در بازار سيم كارت هم بايد ممنوع باشد. نمي شود كه صف كشيدن سوداگران براي پيش خريد سكه (و نه خريد آن)، ثبت نام خودرو و در زماني حتي ثبت نام سيم كارت تلفن همراه امري پذيرفته شده باشد و حتي براي آن تبليغات شده و آگهی داده شود، اما سوداگري در بورس بد باشد و يا در بازار فاركس ممنوع شود.

                          اگر ايرادات فقهي رفع شود كه اين ايرادات در قراردادهاي برخي از كارگزاران وجود ندارد، به نظر نگارنده مهمترين مانع در برابر فاركس ضعف نهادهاي مسئول نظارت بر اين شركت هاست. مثلا بانك مركزي پيشاپيش خود درگير مهمترين وظيفه خود در نظارت بانكي است و نمي تواند آن را به درستي به موسسات اعتباري غيرمجاز داخلي اعمال كند. سازمان بورس هم در بهترين حالت بتواند سيستم معاملات بورس را بدون خطا و وقفه سر پا نگهدارد و يا بتواند با تباني با حقوقي ها، جاني به بورس بدهد تا مردم راضي باشند و به سقوط بازار اعتراض نکنند. بنابراين اضافه شدن فاركس جز دردسر جدیدی براي اين نهادها نيست. مسلما در کنار نظارت مساله فرهنگ سازی نیز نیاز است که مرم بدانند بازار بازار تبادلات ارزی بازار تخصصی است و قرار نیست کههر کسی در آن وارد شده و با شانس و بدون تحلیل انتظار سود داشته باشد.


                          اما تبعات عدم وجود فاركس در ايران چيست؟

                          يك مشكل اين است كه سرمايه گذارهاي فعلي بدون هيچ پشتوانه حقوقي در اين بازارها معامله مي كنند و در ضمن بدليل تحريم هاي ايران، حتي با حقه و كلك و به نام و آدرس های نادرست در اين كارگزاري ها حساب باز مي كنند. مشخص است كه در صورت بروز هر گونه مشكل،پول آنها از بين خواهد رفت. اما مهمتر از همه، مساله افت دانش تحليل بازار ارز در ايران است.

                          به عنوان تحليلگر بازار ارز بايد اعتراف كنم كه دانش عمومي تحليل ارزها در ايران بسيار ضعيف و در حد كشورهاي عقب افتاده اقتصادي است كه متناسب با قشر تحصيل كرده و باسواد در ايران نيست. تحولات پولي و بالا و پايين شدن نرخ ارزها، چه ريال ايران و چه ارزهاي معتبر بين المللي، گاه حتي توسط مسئولين نيز به درستي درك نمي شود. آنها در رابطه با كاهش يا افزايش ارزش پول ها، گاه حرف هاي خنده داري مي زنند که بیانگر این است که مقدمات بازار ارز و مسایل اقتصادی پیرامون آن را نمی دانند.

                          دانش تحليل بازار ارز ايجاد نخواهد شد مگر با فعاليت آگاهانه و همراه با دانش اقتصادي و مالي در بازار فاركس. مثلا كسي كه شنا كردن را بياموزد، بايد در آب آن را ياد بگيرد. كسي كه بخواهد پرواز ياد بگيرد، بايد به طور واقعي خلباني كند و هواپيما براند. كسي كه جراح است بايد بيماري را به طور عملي جراحي كند. نمي توان با تئوري و كتاب، شناگر، خلبان و جراح ساخت.تربيت تحليلگر بازار ارز هم همينگونه است.

                          با اين شالوده ضعيف در تحليل بازار ارزهاي بين المللي نمي توان انتظار داشت كه ايران بتواند درهاي اقتصاد خود را به روي دنيا باز كند. روزي كه درهاي اقتصاد ايران به روي دنيا باز شود، مساله پول و درك پيچيدگي آن از مهمترين نيازمندي هاي منابع انساني در ايران خواهد بود كه پيشايش مي توان انتظار داشت كه عدم وجود اين دانش و منابع انساني مرتبط با آن،چه صدمات جبران ناپذيري به اقتصاد ايران وارد خواهد کرد.


                          نگارنده : حسین راهداری
                          ویرایش توسط sahraie : https://www.traderha.com/member/16074-sahraie در ساعت 06-05-2015, 01:19 PM
                          در فارکس آنچه پایان پذیر است فرصت های معاملاتی نیست ، سرمایه شماست !

                          نظر


                          • #28
                            گرگ بودن یا گوسفند نبودن؟ مساله این است!






                            فیلم گرگ وال استریت (The wolf of Wallstreet) که داستان یک معامله گر بورس در آمریکا را روایت می کند، احتمالا به دو دلیل در دنیا به شهرت رسید: یکی بدلیل تایید تصور مردم عادی از پلیدی معامله گران بورس و بازارهای مختلف و به نوعی عقده گشایی 99 درصد از مردم که احساس می کنند که معامله گران و بانکدارها با طمعکاری و فریبکاری در حال چپاول حق اکثریت مردم هستند. تقریبا این همان دید منفی در جامعه ایران و بسیاری از جوامع دیگر نسبت به پولدارها بخصوص از نوع یک شبه آنها است. دومین دلیل اینکه فیلم بی پروا صحنه هایی مستهجن و استفاده از مواد مخدر را نشان می داد که شاید می خواست نشاندهنده سبک زندگی نقش اصلی فیلم باشد ولی در این مورد به نظر می رسد اسکورسیزی (Scorsese) برای بازارگرمی فیلم کمی زیاده روی کرده باشد.

                            با وجود انتقاد به این بخش فیلم، نمونه های مشابهی نیز وجود دارند. مثلا می توانید سرگذشت یکی از مدیران چینی الاصل شرکت Enron را در اینجا بخوانید که تا حدود زیادی به رفتارهای خاص بازیگر اصلی گرگ والستریت نزدیک است. در حقیقت خود فیلم هم بر اساس داستان واقعی و اقتباس شده از کتابی به همین نام است که توسط جوردن بلفورد (Jordan Belford) نوشته شده که داستان واقعی زندگی اوست. او در دهه نود واقعا معامله گر بوده و به جرم تبهکاری در بازار معاملات، یعنی همان کاری که در فیلم نشان داده شد، به چهار سال زندان و پرداخت 110 میلیون دلار جریمه محکوم شده است. البته در سوالی که از بسیاری از معامله گران دهه نود پرسیده شد، آنها اسم او را نشنیده بودند و همین تردیدهایی را در مورد بزرگی شخصیت او در آن زمان ایجاد کرده است.
                            اما واقعیت هر چه که باشد نوشتن کتابی در این رابطه نشان می دهد که آقای بلفورد واقعا برای خود گرگی است چون حتی از تبهکاری خود و تجربه های بد و شرم آور زندگی خود نیز پول درآورده است. در حالیکه خیلی ها شاید ترجیح بدهند آن اتفاقات بد زندگی خود را فراموش کنند.

                            در این نوشته قصد من نقد فیلم نیست. بلکه قصد دارم ببینم که آیا واقعا در والستریت و شاید همه بازارها معامله گران اینگونه هستند یا تیپ های شخصیتی دیگری نیز وجود دارند؟ بعد از این فیلم بحث های زیادی صورت گرفته است و نمونه های زیادی از تبهکاری و کلاهبرداری مرور شده اند مانند مورد مدآف (Madoffرسوایی Enron، یا رفتار بسیاری از بانکدارها که طمعکاری آنها به بحران مالی جهانی اخیر منتهی شد تا نشان دهند که فرهنگ زیاده خواهی، طمعکاری و کلاهبرداری یک فرهنگ در میان بازیگران بازارهای آمریکاست.
                            اما فکر کنم این نکته فقط مخصوص آمریکا نیست. فکر می کنم با نگاهی به بازاری ها و معامله گران ایران نیز بتوانیم موارد مشابهی را ببینیم و راحت تر وجود چنین آدم هایی را هضم کنیم. والستریت هم مثل هر جایی که پول زیادی در آن رد و بدل می شود، کانون تجمع آدم هایی است که از فریب دیگران، کلاهبرداری و رسیدن به هدف پولدار شدن به هر قیمتی فروگذار نمی کنند. مطمئنا آدم های پلید زیادی در آن و بازارهای مشابه آن در همه جای دنیا هستند اما اینکه تا چه حد می توانند پلید باشند و درصد آنها چقدر است، این جای بررسی دارد و فکر نمی کنم بتوان در این زمینه قانون کلی داد.

                            من نمی توانم از معامله گران والستریت به طور خاص مثال بیاورم اما می توانم دو میلیارد معروف آمریکایی را به عنوان نمونه مثال بزنم که هر کدام تیپ رفتاری خاص خود را دارند و البته هر دو جای پای های محکمی در والستریت دارند. یکی وارن بافت (Warren Buffet) با ثروت حدود بیش از 50 میلیارد دلار است که در سرمایه گذاری در شرکت ها فعال است و به عقیده بسیاری موفق ترین سرمایه گذار تاریخ بوده است.




                            دیگری دونالد ترامپ (Donald Trump) که در کار املاک فعال است و مالک و سازنده بسیاری از معروفترین ساختمان های نیویورک است.





                            وارن بافت برای من نماینده حاجی های قدیمی بازار است که خیلی زرنگ، پولشناس و فرصت طلب هستند اما در عین حال یک محدودیت هایی هم برای خود قائل هستند و دست به هر کاری نمی زنند و رفتارهای نوکیسه مآبانه ندارند. فیلم زیر مستندی است راجع به او. در فیلم کسی را خواهید دید که همیشه جزو سه چهار میلیاردر اول دنیا بوده اما در اتاقش حتی کامپیوتر ندارد و کارهایش را با قلم و کاغذ به سادگی انجام می دهد.
                            هنوز در محل کاری است که چند دهه قبل به عنوان محل کار خود خریده بوده است و به جای رفتن به جایی پر زرق و برق برای پولدارها یعنی نیویورک و نزدیک والستریت، در شهر زادگاه خود در شهر اوماها (Omaha) باقی مانده است و در خانه ای که 50 سال پیش خریده در این شهر زندگی می کند. ماشین ساده ای دارد و در 80 سالگی خودش هنوز رانندگی می کند.
                            فرزندانش هم آقازاده های بافت نیستند و او بسیاری از دارایی هایش را به خیریه بخشیده است. علیرغم اینکه همگان او را سرمایه گذاری تنها و یکه تاز می دانند، او شریکی دارد به نام چارلی مانگر (Charlie Munger) که در بسیاری از تصمیمات سرمایه گذاری، او حرف آخر را می زند و اتفاقا او هم از نظر شخصیتی حتی محافظه کارتر از بافت است.
                            اما به هر حال هر دوی اینها گرگ هستند نه به معنای گرگ در فیلم گرگ والستریت که مجموعه ای از کلاهبرداری و فساد اخلاقی است. بلکه به معنای بوکشیدن موقعیت های سرمایه گذاری و استراتژی های کسب آن. البته شاید واژه پلنگ در این باره بهتر باشد

                            در مقابل ترامپ، میلیاردری است که کاملا شخصیت جنجالی و رسانه ای دارد. هر کاری که می خواهد بکند، با بوق و کرنا و تبلیغات زیاد می کند. اسمش را روی ساختمان هایش می گذارد، درباره پولدار شدن کتاب می نویسد (سه کتاب از کتاب های او را در + و + و + ملاحظه کنید) و حتی در برنامه تلویزیونی شرکت می کند که در آن مثل یک مدیر در مورد توانایی های کارمندان (شرکت کنندگان مسابقه) نظر می دهد.

                            سه بار ازدواج کرده که هر کدام داستان و جنجال های خود را داشته است. اما حتی او این مسایل خصوصی زندگیش را در مقابل دوربین ها و رسانه ها می آورد.
                            از اینکه بگوید با خانواده کلینتون ها و دیگر سیاستمداران آمریکایی رابطه نزدیکی دارد ابایی ندارد و این را کلاس خود می داند که با سیاستمداران و شخصیت های بزرگ آمریکایی حشر و نشر دارد.
                            همه این کارها برای یک چیز است: ساختن یک برند و اسم از خود تا ملک هایش را با قیمت بالا بفروشد و البته وقتی به بانک می رود در چند دقیقه برای پروژه های میلیاردی خود وام بگیرد.
                            به قول خودش دو سه بار تا مرز ورشکستگی رفته اما قدرت او در مذاکره با بانک ها به داد او رسیده است. کسی نمی داند ثروت دقیق او چقدر است از آن جهت که عمده ثروت او در شرکت های غیرقابل معامله در بورس است.
                            اما وقتی به او می گویند ثروتش باید حدود 3 میلیارد دلار باشد خودش می گوید نه!! بیشتر است!!! بالاتر از 6 میلیارد دلار است!!!
                            رفتاری که از یک ثروتمند آن هم در آمریکا که زیر ذره بین ماموران قانون و مالیات است کمی عجیب به نظر می رسد.
                            فیلم زیر دقیقا نشان می دهد که او چه تیپ شخصیتی است و چقدر با وارن بافت فیلم قبلی تفاوت دارد.


                            با این دو مثال قصد داشتم بگویم که پولدارها، بازاری ها و معامله گران می توانند از هر تیپ و شخصیتی باشند.
                            یکی محافظه کار، یکی جنجالی و دیگری عیاش و خوشگذران.

                            یکی با گرگ بودن پولدار می شود و دیگری با گوسفند نبودن و این دو متفاوتند.



                            نگارنده : حسین راهداری
                            ویرایش توسط sahraie : https://www.traderha.com/member/16074-sahraie در ساعت 06-07-2015, 12:23 AM
                            در فارکس آنچه پایان پذیر است فرصت های معاملاتی نیست ، سرمایه شماست !

                            نظر


                            • #29
                              در بازار های مالی جهانی شرکت های بسیار بزرگ رغیب معامله گران هستند. شرکت های که با سرمایه کلان و درآمد های کلان از بهترین تحلیل گران و معامله گران استفاده می کنند، انها بسیار خوب از اینده بازار مطلع هستند.
                              اما سود خود را در گمراه کردن معامله گران به دست می آورند. این شرکت های بزرگ هر ساله دلیل گمراه کردن بازار با اطلاعات اشتباه مورد اتهام هستند.
                              Cftd نهاد ناظر بر فعالیت این شرکت های بزرگ است این نهاد به صورت هفتگی گزارش cot را منتشر میکند.
                              ویرایش توسط ashkan09 : https://www.traderha.com/member/15230-ashkan09 در ساعت 06-08-2015, 03:58 PM
                              ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ
                              ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ
                              "ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﯾﯽ"

                              . No matter how many patterns, lines, fibs, etc. I draw on the chart, the market will do what it will do
                              If you are not sure, then you do not have a trading plan for yourself in place. I suggest you make one before you continue to do any
                              trading
                              .You cannot control the outcome of a trade. You can only control the setup and the risk you accept


                              نظر


                              • #30
                                نوشته اصلی توسط ashkan09 نمایش پست ها
                                در بازار های مالی جهانی شرکت های بسیار بزرگ رغیب معامله گران هستند. شرکت های که با سرمایه کلان و درآمد های کلان از بهترین تحلیل گران و معامله گران استفاده می کنند، انها بسیار خوب از اینده بازار مطلع هستند.
                                اما سود خود را در گمراه کردن معامله گران به دست می آورند. این شرکت های بزرگ هر ساله دلیل گمراه کردن بازار با اطلاعات اشتباه مورد اتهام هستند.
                                Cftd نهاد ناظر بر فعالیت این شرکت های بزرگ است این نهاد به صورت هفتگی گزارش cot را منتشر میکند.
                                از بهترین ابزارها در جهت استفاده در بازه میان مدت و بلند مدت میباشد ، چرا که معامله گران بزرگ دارای بهترین امکانات از نیرو انسانی تا تجهیات را دارا هستند و ما با ردگیری ردپای آنها میتوانیم به راحتی بدون هیچ هزینه ای همپای آنها گام برداریم.

                                نظر

                                پردازش ...
                                X