اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

پوریای ولی

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • #31
    خیلی خیلی مهم
    ترس و طمع دو دشمن شما به عنوان معامله گر هستند.
    برای رفع ترس استپ لاس بگذارید و اصلا از ترید بر اساس سیستمتان نترسید. یک تریدر واقعی از استپ هراسی ندارد و نتیجه چند پوزیشن برایش مهم نیست بلکه برآیند سیستم مورد نظر است.
    استپ لاس بقای شما در بازار را تضمین می کند. وقتی 3% ریسک می کنید. اگر استپ بخورید در معامله بعدی دوباره با دقت ترید می کنید. ولی وقتی استپ نمی گذارید یا پوزیشن را هدج می کنید دیگر تمرکزی بر روی هیچ کدام از تریدهایتان ندارید.
    شخصا حساب خیلی از دوستان دیده ام که با یکصدم بدون استپ لاس حساب چند صد دلاری تا چند هزار دلاری کال شده است.
    و برای غلبه بر طمع تی پی بگذارید. قطعا برای همه پیش اومده که پوزیشن وارد سود شده و ما به امید سود بیشتر نبسته ایم و تی پی باز بوده و بعد سود کم و کمتر شده و حیفمان آمده ببندیم به امید برگشت به جای اول، ولی خیلی راحت رفته استپ زده.
    استپ و تی پی دو بال برای اوج گرفتن و سود کردن شما در بازار است. قدرشان را بدانید.



    فایل های پیوست شده

    نظر


    • #32
      نکاتی برای دوستانی که به عنوان شغل ترید میکنند.
      1. رعایت مدیریت سرمایه
      2. عدم ریسک بیش از 3%
      3. حتما و حتما و حتما برداشت بزنید.
      4. با سرمایه زیاد وارد بازار نشوید.
      5. جذب سرمایه نکنید.
      6. در آمد حاصل از ترید را 5 قسمت کنید:

      الف: سرمایه گذاری
      ب: پس انداز
      ج: امور شخصی
      د: هزینه های خانواده
      هـ: قسمتی از درآمدتان نیز به خود بازار اختصاص دهید.

      نظر


      • #33
        سلام دوستان عزیز
        امیدوارم قسمت کوچکی از اهمیت سرمایه گذاری و مدیریت سرمایه که دو مقوله بسیار مهم در بازار های مالی است را برایتان بازگو کرده باشم.
        بدون شک مدیریت سرمایه رمز بقای شما در این بازار است. هزاران بار هم بگویم کم است. و نیز از اهمیت سرمایه گذاری در زندگی و تامین آینده اتان غافل نشوید. سود مرکب معجزه می کند. لطفا قدر بدانید.
        انشاالله از پست بعد مباحث مربوط به تریدری را با هم بررسی می کنیم.
        شاد و سالم و ثروتمند باشید

        نظر


        • #34
          یک داستان بسیار زیبا و واقعی در مورد سرمایه گذاری.

          ثروتمندترین مرد بابل:


          در شهر بابل قدیم، زمانی مرد ثروتمندی به نام آرکاد زندگی می کرد. شهرت ثروت افسانه ای او به دورترین نقاط دنیای آن روز رفته بود. وی، همچنین به سخاوت و آزادگی شهرت داشت. در دادن صدقه و خیرات، بخشنده بود. نسبت به خانواده اش دست و دل باز بود و در خرج کردن برای خودش نیز امساک نمی کرد. اما با وجود این بر میزان ثروتش هر سال بیش از سال پیش، افزوده می شد و همیشه دخلش بر خرج فزونی داشت.
          روزی جمعی از دوستان ایام جوانی نزد او آمدند و گفتند: (( ای آرکاد، تو از همه ما ثروتمندتری. تو ثروتمندترین مرد بابل شده ای، در حالی که ما برای بقای خود می جنگیم. تو می توانی لطیف ترین جامه ها را بپوشی و می توانی کمیاب ترین غذاها را تناول کنی، در حالی که ما همین قدر که بتوانیم پوشاک و خوراک فقیرانه ای برای خوانواده خود تهیه کنیم باید شاکر و قانع باشیم.
          لیکن زمانی بود که ما با تو فرقی نداشتیم. همه ما نزد یک استاد، درس خواندیم، همه در یک زمین بازی کردیم و تو نه در درس و نه در ورزش بر ما برتری نداشتی و سالهای سال تو شریفتر و
          وضیع تر از ما نبودی.
          تا آنجا که ما می توانیم قضاوت کنیم، تو نه سخت کوش تر از ما بودی و نه وفادارتر. پس چه شد که دست تقدیر و روزگار کجمدار، تو را متمایز کرد تا بتوانی از مواهب زندگی این همه بهره مند شوی و ما که به اندازه تو شایستگی داشتیم از همه نعمت ها محروم ماندیم؟!))
          آرکاد بی درنگ اعتراض کرد و گفت: (( اگر شما در طی این سال ها که از دوران جوانی ما گذشته است، بجز قوت لایموت نصیبی نداشته اید، علتش آن است که جمع مال، دارای قواعد و قوانینی است
          که یا آنها را نیاموخته اید و یا اینکه اصلا متوجه آنها نشده اید.
          آن (( دست سرنوشت )) یکی از خدایان بدجنس است که هرگز خیر ابدی را به کسی عطا نمی کند. برعکس، او ویرانی را تقریبا بر همه کس که پول بی زحمتی را به چنگ آورده باشد فرو می فرستد.
          اوست که افراد ولخرج و عیاش را بوجود می آورد که به زودی بر اثر اسراف و ولخرجی دارایی های خود را نابود می کنند و با انبوهی از هوس ها و امیال بر جا می مانند که قادر به ارضاء آنها نیستند.
          کسان دیگری هم هستند که مورد لطف این خدای شریر قرار می گیرند و مبدل به افرادی خسیس و فرومایه می شوند که می ترسند دارایی های خود را خرج کنند، زیرا می دانند که قادر نیستند آنچا را که خرج می کنند، جایگزین سازند. آنها همچنین از ترس راهزنان به ستوه می آیند و خود را محکوم
          می سازند که زندگیشان عاری از لطف باشد و با بدبختی پنهان زندگی کنند.
          شاید کسانی هم باشند که پولهای باد آورده را سرمایه گذاری کنند و بر آن بیفزایند و همیشه به صورت شهروندانی راضی و خوشنود باقی بمانند، اما تعداد این افراد، بسیار اندک است، و من فقط از زبان دیگران چیزهایی در باره آنها شنیده ام. کسانی را که در اثر ارث، ناگهان ثروتمند شده اند در نظر آورید
          و آنگاه تصدیق خواهید کرد که آنچه می گویم مطابق واقع است.))
          دوستان آرکاد تصدیق کردند که نظر او در مورد کسانی که می شناسند و ناگهان ثرت کلانی را به ارث برده اند درست است و از او خواستند که راز و رمز ثروت بی حسابی را که به چنگ آورده است بیان کند و او به سخنان خود ادامه داد:
          (( در جوانی به پیرامون خود نگریستم و چیزهای بسیاری را دیدم که موجب خوشبختی و رضایت
          می شوند و دریافتم که ثروت، توانایی مرا برای داشتن آن چیزها، افزون می کند.
          ثروت قدرت است و با آن بسیاری از چیزها امکان پذیر می شود.
          با پول می توان لوازم گرانبهایی برای منزل خرید.
          می توان به سفرهای دریایی دور و دراز رفت.
          می توان زیورهای طلایی و سنگهای گرانبها خرید.
          می توان حتی معابد بزرگی برای خدایان ساخت.
          می توان همه این کارها و بسیاری کارهای دیگر کرد که موجب آسایش جسم و خشنودی روح باشد.
          و چون همه اینها را دانستم، به خود گفتم که باید نصیب خود را از نیکیها و مواهب حیات بردارم.
          دیگر من جزو کسانی نیستم که کنار بنشینم و از دور دیگران را ببینم که لذت می برند و من حسرت بخورم. دیگر راضی نمی شوم که لباسهای ارزانقیمت بپوشم و فقیرانه زندگی کنم. بلکه برعکس، خود را بر این سفره پر نعمت میهمان خواهم کرد.
          و چون، همانطور که می دانید، فرزند پیشه ور فقیری بودم خوانواده مان پر جمعیت بود، لذا امید میراث قابل توجهی را نداشتم، و همانطور که شما با صراحت گفتید، نه نیروی فوق العاده ای داشتم
          و نه هوش و دانش قابل توجهی. پس نتیجه گرفتم که اگر بخواهم به خواسته های خود برسم، نیاز به مطالعه و زمان دارم.
          اما زمان چیزی است که به فراوانی در اختیار همه هست. هر یک از شما، زمان زیادی را بیهوده از دست داده اید که می توانستید آن را صرف گردآوری ثروت کنید. اما قبول کنید که چیزی برای عرضه کردن ندارید، به جز اینکه تشکیل خانواده ای داده اید که ممکن است به آن افتخار کنید.
          اما در مورد مطالعه، اگر یادتان باشد معلم دانای ما گفت که علم بر 2 نوع است. یکی از آنها، علمی است که سبب می شود چیزهایی را که نمی دانیم، یاد بگیریم و بدانیم. دیگری علمی است که سبب
          می شود بفهمیم چه چیز های را نمی دانیم.
          به این جهت ، تصمیم گرفتم کشف کنم که چگونه می توان ثروتی را گردآورد، و پس از اینکه آن راز را دانستم، آن را وظیفه خود قرار دهم و به خوبی به انجام رسانم. زیرا عقل حکم می کند که وقتی در معرض نور آفتاب قرار می گیریم از روشنی آن لذت ببریم، چرا که در غیر این صورت در هنگام مرگ به حسرت و غم دچار خواهیم شد.
          بالاخره در دیوان مکاتبات، شغلی به عنوان کاتب برای خود یافتم و کارم این بود که هر روز، مطالبی را بر لوحه های گلی حک کنم(در آن زمان هنوز کاغذ و مرکب اختراع نشده بود و لذا فرمانها و قوانین بر روی لوحه هایی از گل رس حکاکی می شد.).شغلی طاقت فرسا و کم درآمد بود و من ناچار بودم هفته ها، ماه ها و
          سال های متوالی کار کنم، بی آنکه مبلغ قابل ملاحظه ای در کف داشته باشم.تمام درآمد من خرج خوراک و پوشاک و هدیه به خدایان و چیزهای دیگری می شد که اکنون همه آنها را به خاطر ندارم.
          اما تصمیمی که گرفته بودم هرگز مرا رها نمی کرد
          روزی القمیش رباخوار به دیوانخانه آمد و یک نسخه از قانون نهم را سفارش داد و به من گفت: (( من تا دو روز دیگر این قانون را می خواهم و چنانچه تا آن هنگام حاضر شده باشد ، دو سکه مسی به تو انعام خواهم داد.))
          پس به شدت مشغول کار شدم، لیکن آن قانون، بسیار مفصل بود و هنگامی که القمیش برای بردن آن مراجعه کرد هنوز حاضر نشده بود.او خشمگین شو و اگر من بردهء او بودم حتما مرا به باد کتک
          می گرفت. اما من می دانستم که او از طرف حاکم شهر چنین اجازه ای ندارد و لذا از او نترسیدم و آنگاه به او گفتم : (( القمیش، تو فرد ثروتمندی هستی. به من بگو که چگونه می توانم مانند تو ثروتمند شوم و من هم در عوض قول می دهم که تمام شب را بر روی لوحه های گلی مشغول حکاکی باشم و تا هنگام طلوع آفتاب فردا، کار را به پایان رسانم.))
          او به من لبخند زد و گفت: (( تو آدم رند و گستاخی هستی، لیکن من این معامله را قبول دارم.))
          تمام آن شب مشغول حکاکی بودم و هر چند که کمرم در اثر کار زیاد درد گرفت و بوی چراغ پیه سوز،
          سرم را به درد آورد و چشمم دیگر به زحمت جایی را می دید، لیکن وقتیکه او صبح علی الطلوع مراجعه کرد، کار لوح های گلی به پایان رسیده بود.
          به او گفتم: (( اکنون به قول خود وفا کن.))
          به نرمی گفت: (( فرزندم، ما با هم معامله ای کرده بودیم و تو سهم خود را به انجام رساندی، و من نیز حاضرم که به عهد خود وفا کنم. رازی را که از من خواسته ای به تو می گویم، زیرا که دارم به سن پیری نزدیک می شوم، و افراد مسن دوست دارند که پرچانگی کنند. و هنگامی که جوان برای گرفتن اندرز به نزد پیر می آید، او همه دانشی را که در سالهای عمر خود اندوخته است در اختیار او
          می گذارد. اما چه بسا جوانان که خیال می کنند، دانش پیران فقط به درد گذشته می خورد و لذاهیچ فایده ای ندارد.اما یادت باشد که خورشیدی که امروز می تابد، همان خورشیدی است که هنگام تولد پدر تو
          می تابید و همین خورشید در هنگام مرگ آخرین نوه تو نیز خواهد تابید.
          افکار جوان، همچون نور درخشانی است که پیشاپیش او را روشن می سازد، همچنان که تیر شهاب، آسمان تاریک را روشن می کند. اما عقل پیر، همچون ستاره ثابتی است که بدون تغییر، نور می پراکند و به همین دلیل است که دریانوردان برای یافتن راه خود به نور ستارگان اعتماد می کنند.
          پس به کلماتی که می گویم دقیقا توجه کن و الا حقیقتی را که می خواهم به تو بگویم درنخواهی یافت و آنگاه تصور خواهی کرد که زحمت شبانه تو عبث بوده و به هدر رفته است.))
          آنگاه از زیر ابروان پر موی خود نگاه موذیانه ای به من کرد و با لحنی خفه و نیرومند گفت: ((راه دولتمندی را هنگامی یافتم که متوجه شدم بخشی از درآمد من، متعلق به خودم است و باید آنرا برای خود نگاه دارم.تو نیز چنین کن.))
          آنگاه با نگاهی نافذ به من خیره شد و دیگر سخنی نگفت.
          پرسیدم ((همین؟!))
          گفت: (( آنچه گفتم کافی است تا دل یک چوپان را به قلب یک رباخوار مبدل سازد.))
          ( ظاهرا در بابل قدیم، رباخواری کمترین قبحی نداشته است. امروزه هم اگرچه ممکن است اسمش عوض شده باشد، اما رسمش تقریبا در بیشتر کشورها پابرجاست.)
          گفتم: (( مگر همه درآمد من مال خودم نیست و نمی توانم آن را برای خود نگاه دارم؟!))
          پاسخ داد: (( ابدا چنین نیست. مگر تو برای دوختن لباس به خیاط پول نمی دهی؟ مگر برای خرید کفش بهای آن را به کفاش نمی پردازی؟مگر برای خرید غذا پول خود را خرج نمی کنی؟ آیا می توانی بدون آنکه پول خود را خرج کنی در شهر بابل به زندگی ادامه دهی ؟ از درآمد ماه گذشته خود چه داری؟ از درآمد سال گذشته ات چطور؟ ابله! تو به همه کس سهمی از درآمد خود داده ای، الا به خودت. نادان! تو فقط برای دیگران زحمت می کشی. همان بهتر که برده باشی و در مقابل پولی که بابت خوراک و پوشاک به تو می دهند، کارکنی. اگر یک دهم درآمدت را نگاه می داشتی، بعد از ده سال، دارایی تو چه مبلغ شده بود؟))
          من، علم اعداد را فراموش نکرده بودم و پاسخ دادم: (( به اندازه درآمد یک سال))
          جواب داد: (( تو فقط نیمی از حقیقت را گفتی. هر سکه طلا که پس انداز کنی، همچون برده ای برایت کار می کند، و هر سکه مس که از این راه حاصل شود در حکم بچه او، و در عین حال برده توست و آن هم میتواند برایت کار کند. اگر می خواهی پولدار شوی، باید سکه هایی را که پس انداز می کنی، به کار اندازی و بچه های آن نیز برایت کار کنند تا پولهای تو به طور مضاعف روی هم جمع شوند و به اندازه دلخواه تو برسند.))
          گفت: (( تو خیال می کنی که من سرت را کلاه گذاشته ام و زحمت شبانه تو به باد فنا رفته است، در حالی که اگر ذکاوت داشته باشی و حقیقتی را که در سخنان من پنهان است دریابی، می فهمی که ارزش این کلمات، هزار بار بیش از اجرت زحمات تو است.
          بخشی از درآمد تو مال خودت است و باید آن را برای خود نگاه داری. میزان این مبلغ نباید کمتر از یک دهم درآمدت باشد. اما می توانی هر قدر که دلت خواست و مقدورت بود، میزان آن را بالا ببری.
          سهم خودت را اول از همه بردار و باقی مانده را خرج کفش و لباس و دیگر مایحتاج خود کن و صدقه و نذری را هم که داری برای خدایان می کنی، فراموش مکن.
          همچنان که درخت، از یک دانه کوچک پدید می آید، ثروت نیز از مبالغ جزئی به وجود می آید و رشد
          می کند. اولین سکه مسی را که کنار می گذاری، به منزله همان تخم است که درخت ثروت از آن
          می روید، و هرچه بیشتر آن را تقویت کنی و توجه و مراقبت به عمل آوری، رشد آن بیشتر می شود، و هرچه زودتر آن تخم را بکاری، آن درخت زودتر بارور می شود و زودتر می توان در سایه آن استراحت کنی.))
          این سخنان را گفت و لوح ها را برداشت و برد.
          من درباره گفته های وی بسیار تامل و تفکر کردم و به نظرم صحیح و معقول آمد. پس تصمیم گرفتم آن شیوه را امتحان کنم. از آن به بعد، از هر ده سکه مس که بدست می آوردم یکی را کنار می گذاشتم، و عجیب این بود که پس انداز، هیچ کمبودی را در زندگی من ایجاد نکرد. در حقیقت تفاوت آنقدر نبود که تحمل آن دشوار باشد. اما پس از آنکه اندوخته من رو به رشد گذاشت، غالبا وسوسه می شدم که بخشی از آن را خرج کنم و بعضی از اشیاء جالبی را که سوداگر شهرمان با شتر یا کشتی از فنیقیه
          می آورد، بخرم. اما خودداری میکردم.
          12 ماه از آن تاریخ که القمیش مرا نصیحت کرده بود گذشت، تا اینکه یک روز دوباره به نزد من آمد و گفت: (( فرزند، آیا در سال گذشته دست کم یک دهم درآمدت را برای خود نگه داشته ی؟))
          با غرور به او گفتم: (( بله ارباب، چنین کرده ام))
          در حالی که با نگاه نافذ خود مرا می نگریست گفت: (( خوب است با آن پول چه کرده ای؟))
          گفتم: (( آن را به آزمور آجرپز دادم. می گفت که سفری دریایی در پیش دارد و با آن پول از فنیقیه برایم جواهر خواهد خرید و چون آن نوع جواهر در بابل کمیاب است، لذا پس از بازگشت آن را خواهیم فروخت و سودش را بالمناصفه تقسیم خواهیم کرد.))
          او در خشم شد و گفت: (( نادانان باید پند بیاموزند. اما تو چرا به علم یک آجرپز در باره جواهر اعتماد کردی؟ اگر بخواهی در مورد ستارگان آسمان اطلاع پیدا کنی آیا به نزد نانوا می روی؟ نه، به لباسم سوگند که به نزد ستاره شناس می روی(این نوع سوگند تا سده های اخیر هم موسوم بوده است. مثلا می گفتند: (( به جقه مبارک سوگند)). ).اگر عقل داری، باید بفهمی که اندوختهء تو بر باد رفته است. تو درخت ثروتت را با دست خود ریشه کن کرده ای. اکنون که باید درخت دیگری بکاری و از نو تلاش کنی. این با راگر خواستی در باره جواهر کسب اطلاع کنی، نزد تاجر جواهر برو. همین طور اگر خواستی در باره گوسفند چیزی بدانی، به گله دار رجوع کن. پند و اندرز چیزی است که همیشه رایگان تمام می شود، اما باید مراقب باشی اندرزی را بگیری که دارای ارزش باشد. کسی که برای سرمایه گذاری به فرد
          بی تجربه ای مراجعه کند، باید اندوخته خود را از کف بدهد تا بفهمد که آن اندرز، فاقد ارزش بوده است.)) این را گفت و رفت.
          و همچنان شد که او گفته بود. زیرا فنیقی ها مردمان بی شرفی هستند و شیشه های بی ارزشی را
          بجای جواهر به او فروخته بودند که مانند جواهر اصل به نظر می رسید. لیکن همان طور که القمیش به من تعلیم داده بود، دوباره به جمع کردن یک دهم درآمد خود مشغول شدم و چون به این کار عادت کرده بودم، تحمل آن برایم دشوار نبود.
          بعد از دوازده ماه، بار دیگر القمیش به دیوانخانه آمد و سراغ مرا گرفت و از من پرسید: (( از آن دفعه که ترا دیدم چه پیشرفتی کرده ای؟))
          جواب دادم: (( سهم خود را تمام و کمال کنار گذاشته ام و اندوخته ام را به آگار سپرساز سپرده ام تا با آن برنز بخرد و هر چهار ماه یک بار، سود آن را حساب کند و سهم مرا بدهد.))
          گفت: (( خوب است. اما با سود پولت چه خواهی کرد؟))
          گفتم: (( ضیافتی برپا خواهم کرد که در آن عسل و کیک معطر و شراب خواهد بود. همچنین برای خود لباسی از مخمل سرخ خواهم خرید، و روزی هم الاغ جوانی می خرم تا بر آن سوار شوم.))
          القمیش به گفته های من خندید و گفت: (( تو بچه های اندوخته خود را می خوری، پس چگونه
          انتظار داری که آنان برای تو کار کنند؟ و چگونه ممکن است که آنها بچه هایی بیاورند و آن بچه ها باز در خدمت تو باشند؟ تو باید ابتدا لشگری از بردگان طلایی برای خود فراهم کنی و آنگاه است که
          می توانی ضیافتهای بزرگ بدهی، بی آنکه متاسف شوی.)) این را گفت و رفت.
          بعد از آن به مدت دو سال دیگر او را ندیدم و وقتی به دیدار من آمد، چینهای چهره اش عمیق تر شده بود و چشمانش آن برق گذشته را نداشت، زیرا که کمکم داشت سالخورده می شد. به من گفت: ((آرکاد آیا آن مقدار پولی را که آرزو داشتی اندوخته ای؟))
          و من پاسخ دادم: (( نه، هنوز اندوخته من به آن مبلغ نرسیده است، اما مبلغی دارم که مرتباً زیاد می شود و اضافات آن نیز رشد می کند.))
          گفت: (( آیا باز هم به نصایح آجرپز گوش می کنی؟))
          گفتم: (( اگر در باره فن آجرپزی باشد بله.))
          وی گفت: (( آرکاد، تو درسهای خود را به خوبی یاد گرفته ای. ابتدا آموختی که بامبلغی کمتر از درآمد خود زندگی کنی.آنگاه آموختی راهنمایی را از کسانی بگیری که صاحب علم و تجربه باشند و بالاخره آموختی که سکه های طلا را به خدمت خود بگیری.))
          تو راه بدست آوردن پول را آموخته ای و می دانی که چگونه باید ثروت را نگه داشت و از آن استفاده کرد. پس شایستگی آن را داری که مسئولیتی را به تو واگذار کنم. من دارم کمکم پیر می شوم. پسران من فقط به فکر خرج کردن پول هستند و کمترین توجهی به تحصیل آن ندارند. من املاک زیادی دارم و
          می ترسم که نتوانم آنها را به خوبی اداره کنم. اگر تو به نیپور بروی و در آنجا از املاک من مراقبت کنی، تو را شریک خود خواهم ساخت و تو از دارایی من سهم خواهی برد.))
          پس به نیپور رفتم و مباشرت املاک وسیع او را به عهده گرفتم. از آنجا که بسیار جاه طلب بودم و آن سه درس اداره دارایی را به خوبی آموخته بودم، توانستم ارزش دارایی های او را بسیار افزایش دهم. آنگاه نعمت من بسیار شد و چون روح القمیش به جهان تاریکی ها سفر کرد، من هم طبق قانون و قراردادی که باهم داشتیم از ماترک او سهم بردم.))
          در اینجا داستان آرکاد به پایان رسید و چون لب از سخن گفتن فروبست، یکی از دوستانش گفت: (( بختت بلند بود که القمیش تو را وارث خود کرد.))
          آرکاد گفت: ((بخت من از این جهت بلند بود که پیش از آشنایی با القمیش، مصمم شدم که به ثروت و دولت برسم. من به مدت 4 سال، ثابت کردم که هدف روشن و مشخصی دارم و آیا جز این است که در این مدت یک دهم از درآمد خود را نگه داشتم؟ اگر ماهیگیری سال ها در مورد عادت و رفتار ماهی ها مطالعه کند و بفهمد که با هر تغییر باد، چگونه بر سر راه آنها تور خود را به دریا بیندازد، آیا شما او را خوش اقبال می دانید؟ شانس، یکی از خدایان مغرور است که وقت خود را با همه کس تلف نمی کند و تنها به سراغ کسانی می رود که برای پذیرفتن او آمادگی داشته باشند.))
          یکی دیگر از دوستانش گفت: (( تو صاحب اراده ای نیرومند هستی، زیرا پس از آنکه اندوخته یک سال خود را از دست دادی مایوس نشدی. از این لحاظ تو فردی غیر عادی هستی.))
          آرکاد با طعنه گفت: (( قدرت اراده! چه مزخرفاتی. آیا می پندارید نیروی اراده می تواند به انسان قدرتی ببخشد که باری را که شتر نتواند ببرد یا گاو نری نتواند از جا تکان دهد، از زمین بلند کند؟ قدرت اراده چیزی نیست جز اینکه برای خود هدفی ثابت و غیر قابل تغییر قرار دهیم و بر خود واجب بشماریم که وظایفی را انجام دهیم. هرگاه من برای خود وظایفی را قرار دهم، هرچند که کاری بسیار جزئی باشد، باید آن را به انجام برسانم در غیر این صورت، چگونه می توانم به خود اعتماد کنم که کاری مهم را انجام دهم؟ به عنوان مثال اگر با خود قرار بگذارم که (( به مدت صد روز، هر بار که از روی پل عبور می کنم تا به مرکز شهر بیایم، ریگی را از کنار راه بر می دارم و در رودخانه می اندازم)) حتما این کار را می کنم . اگر بر فرض در روز هفتم آن کار را فراموش کردم با خود نمی گویم (( عیبی ندارد، در عوض فردا دوتا ریگ می اندازم. چه فرق می کند؟)) بلکه همان موقع بر می گردم و آن ریگ را در رودخانه می اندازم. همچنین در روز بیستم به خود نمی گویم (( آرکاد، این کار بی فایده است. از انداختن ریگ در رودخانه چه چیز گیرت می آید؟ یکباره مشت خود را پر از ریگ کن و همه اش را به رودخانه بریز و تمامش کن))
          خیر، نه چنین چیزی می گویم و نه چنان کاری می کنم. من هرگاه وظیفه ای را برای خود قائل شوم، آن را تمام می کنم. بنابراین سعی میکنم تا وظیفه ای دشوار و غیر عملی برای خود در نظر نگیرم، زیرا که اصولاٌ آدم راحت طلبی هستم.))
          آنگاه یکی دیگر از دوستان، آغاز سخن کرد و گفت: (( اگر آنچه گفتی، حقیقت داشته باشد، که منطقاٌ هم به نظر می رسد چنین باشد، و اگر جمع کردن ثروت به این سادگی است، پس اگر همه مردم چنین کنند، در روی زمین ثروت کافی برای همه آنها وجود نخواهد اشت.))
          آرکاد جواب داد: (( هر جا که تلاش و کوشش انسانها وجود داشته باشد، ثروت نیز رشد می کند. فرض کنیم شخص ثروتمندی برای خود قصر تازه ای می سازد. آیا پولی که بابت ساخت آن داده است از میان می رود؟ چنین نیست. هر چند که بخشی از آن پول نصیب آجرپز و بخشی دیگر سهم معمار و کارگر می شود، و هر کس که در ساختن آن نقشی داشته باشد، سهمی از آن پول می برد، اما وقتی که قصر ساخته شد، آیا به اندازه همه آن هزینه ها نمی ارزد؟ و آیا قیمت زمینی که قصر بر روی آن بنا شده است افزایش نمی یابد؟ ثروت به طریقی جادویی رشد می کند و هیچکس قادر نیست حدی را برای آن پیش بینی کند. آیا جز این است که فنیقیها با ثروتی که از راه بازرگانی دریایی بدست آورده اند، در سواحل بایر دریا شهرهایی را ساخته ند؟))
          یکی دیگر از حاضران گفت: (( سالهای بسیاری از عمر ما گذشته است و گرچه دستمان خالی است، اما دیگر جوان نیستیم. پس ما را راهنمایی کن و بگو که چه کنیم تا ما نیز دارا و ثروتمند شویم.))
          آرکاد گفت: (( شما نیز طبق حکمت القمیش عمل کنید و به خود بگویید: (( بخشی از درآمد من مال خودم است و باید آن را نگه دارم)) صبح علی الطلوع که از خواب برمی خیزید، این مطلب را به خود بگویید. ظهر نیز آن را به خود یادآور شوید. شب نیز بار دیگر آن را به خود تذکر دهید. در هر یک از ساعات روز آن را به خود بگویید تا اینکه ملکه ذهن شما شود، چنانکه گویی آن را با حروف آتشین بر پهنه آسمان نوشته باشند.
          تحت تاثیر این عقیده قرار گیرید. ذهن خود را از این اندیشه پر سازید. آنگاه سهم معقولی را برای خود در نظر بگیرید. اما میزان آن از یک دهم درآمدتان کمتر نباشد. اگر لازم شد از سایر هزینه های خود صرف نظر کنید، اما هرگز از سهم خود چیزی نکاهید و قبل از هر چیز، آن را کنار بگذارید. به زودی متوجه خواهید شد داشتن گنجی که هیچکس غیر از خودتان مدعی مالکیت آن نیست، در شما چه احساس دلپذیری ایجاد میکند. همچنان که گنجینه شما رو به رشد می گذارد، بر هیجانتان نیز افزوده خواهد شد. در زندگی خود شادمانی تازه ای را احساس خواهید کرد. آنگاه برای افزایش آن گنجینه بر تلاش خود خواهید افزود. و چون از این راه بر درآمدتان افزوده شود، بخشی از آن درآمد اضافی نیز برای خودتان است که آن را نگاه دارید.
          پس یاد بگیرید که گنجینه را به خدمت خود بگیرید تا همچون برده ای برایتان کار کند. فرزند او، و فرزندان فرزندان او را هم وادار کنید تا برایتان کار کنند.
          برای تامین آتیه خود سهمی در نظر بگیرید. به اشخاص سالخورده نگاه کنید و فراموش نکنید که در سالهای آینده شما نیز در شمار آنان خواهید بود. پس اندوخته خود را با نهایت احتیاط سرمایه گذاری کنید تا اینکه از میان نرود. نرخ ربا همچون حوری دریایی فریبنده است که آوازش دل را می فریبد، ولی سرانجامی جز برخورد به صخره های زیان و پشیمانی ندارد.
          خانواده شما دوست نمی دارند که خدایان، شما را به قلمرو خویش فرا خوانند. برای رفع نگرانی آنان مبالغی رابه طور مرتب و در فواصل زمانی معین پس انداز کنید. انتظار نداشته باشید که روزی مبلغ قابل توجهی به چنگ آورید و برایشان باقی بگذارید، زیرا این کار، از مال اندیشی به دور است.
          با اشخاص عاقل و با تجربه مشورت کنید. از کسانی که به اقتضای شغلشان دائماٌ با پول سر و کار دارند راهنمایی بخواهید. من خطا کردم و به آزمور آجرپز اعتماد نمودم. اما اگر شما از مشاران مالی راهنمایی بگیرید آن خطا را تکرار نخواهید کرد. سود اندک، اما مطمئن، خیلی بهتر از سود فراوان و همراه با مخاطره است.
          تا در این جهان هستید، از زندگی خود لذت ببرید. خود را بیش از حد خسته نکنید و در پی آن نباشید که هر چه بیشتر پول بیندوزید. اگر می توانید بدون تحمل فشار، یک دهم درآمد خود راکنار بگذارید، به همان مبلغ قانع باشید. آنگاه مطابق درآمد خود خرج کنید. خسیس و لئیم نباشید و از خرج کردن پول نترسید. زندگی، خوب و شیرین و سرشار از چیزهای دلپذیری است که می توانید از آنها لذت ببرید.))
          دوستان آرکاد از او تشکر کردند و رفتند. بعضی هاشان سکوت کرده بودند زیرا سخنان آرکاد آنان را گیج کرده بود و قادر به درک مطالب او نبودند. بعضی دیگر انتقاد می کردند و می گفتند کسی که آن همه پول دارد، نباید با افراد فقیری مانند ما هم سخن شود. لیکن در چشمان بعضی هم برق تازه ای دیده می شد. آنها دریافته بودند که القمیش بارها به دیوانخانه مراجعه می کرده است تا از کار مردی که پیرو راه اوست و از ظلمت به سوی نور گام بر می دارد آگاه شود چون آن مرد، نور را یافت، مقامی در انتظار او بود. مقامی که کس دیگر آن را احراز نمی کرد، تا اینکه او خود درکی تازه را در خود پدید آورد و برای استفاده از فرصت آماده شد.
          دسته اخیر، افرادی بودند که در سالهای بعد، بارها از آرکاد دیدار کردند و او نیز با خوشرویی آنان را پذیرفت. آنان با یکدیگر مشاوره کردند و آرکاد از دانش خود آنان را بهره مند ساخت، همچنان که سایر دانایان از این کار خوشحال می شوند و او به ایشان کمک کرد تا اندوخته های خود را در راهی سرمایه گذاری کنند که سود فراوان و خطر کم داشته باشد تا نه سرمایه خود را از دست دهند و نه خود را گرفتار سرمایه گذاریهای بی ثمر سازند.
          نقطه عطف زندگی آنان، زمانی بود که دریافتند چه حقیقتی از القمیش به آرکاد و از آرکاد به آنان منتقل شده است.
          بخشی از درآمد تو، متعلق به خودت است که آن را نگاه داری.

          حتما این کتاب را بخوانید.

          نظر


          • #35
            بسم الله الرحمن الرحیم

            سلام دوستان عزیز

            مبحث دوم که بحث ترید است را به یاری خداوند استارت می زنیم.
            در این قسمت ما فقط به بحث ترید می پردازیم. ما می خواهیم تریدر شویم نه تحلیلگر. چون ترید است که به ما سود می دهد نه تحلیل.
            و برای ترید موفق و دست یابی به سود مستمر سعی می کنیم به صورت اجمالی مباحث ترید را با یکدیکر مرور کنیم.
            و در این مبحث حرف اول و آخر را قیمت می زند و ما تمام توجهمان به قیمت است . بدون کوچکترین تحلیل و پیش بینی.
            ما از دانش تکنیکال در حد خیلی ساده کمک می گیریم و انشاالله با استفاده از مطالب پیش رو در کنار دانسته های خود به بازدهی قابل قبولی خواهید رسید.
            فقط کافیست خود را باور کنید و به خود اعتماد کنید و موفق شوید.

            پاسخ تمامی سؤالها در درون ماست، و اگر انسان بتواند هیاهوی درونی خود را ساکت نماید، آنگاه است که او پاسخ را دریافت خواهد نمود.

            نظر


            • #36
              سلام دوستان عزیز
              تولد امام حسن مجتبی را به همه عزیزان تبریک میگم.

              تقریبا اکثر کسانی که وارد بورس یا فارکس می شوند کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی را مطالعه می کنند یا حداقل کتابهایی در زمینه تحلیل تکنیکال.
              خب اینجا یک سئوال بسیار مهم.
              در این کتابها اولین چیزی که آموزش داده می شود چیست؟؟؟
              سئوال دوم: اندیکاتورها معمولا جزء کدام مباحث است؟؟ ابتدایی، میانی یا آخرین مباحث؟؟؟
              خب اولین نکته ای که در مورد ترید و سیتم تریدی می خواهم بگویم این است که چارت را با قیمت بخوانید نه با اندیکاتور.
              متاسفانه ما اول نگاه می کنیم ببینیم مکدی کجاست؟ آر اس آی چی میگه؟ و ....

              لطفا کمی در این مورد فکر کنید.

              نظر


              • #37
                دوستان عزیز سلام

                حاضرید اندیکاتورهای خود را فعلا کنار بگذارید و چارت و قیمت را نگاه کنید؟
                اولین هدف ما در مدیریت سرمایه ضرر نکردن بود و اولین هدف ما در ترید همراهی با قیمت و چارت خوانی است.
                اگر یک الی شش ماه ترید نکنید و فقط چارت را نگاه کنید به اولین اهداف ترید و مدیریت سرمایه می رسید.
                ما نمی خواهیم با ترید نکردن جلوی ضرر خود را بگیریم. بلکه هدف ما دیدن خود قیمت است. قیمت حرفهای زیادی برای گفتن دارد ولی متاسفانه ما با اندیکاتورها و سیستمهای رنگارنگ درگیریم.
                شما می توانید این تمرین را انجام دهید و می توانید سرسری از کنارش رد بشید ولی مطمئن باشید یکی از ستونهای اصلی موفقیت شما در بازار است.
                همراهی با قیمت سودهای خیلی خوبی نصیب شما می کند.

                شاد و سالم و ثروتمند باشید.

                نظر


                • #38
                  سلام دوستان عزیز
                  امیدوارم دفتر تهیه کرده و تمرینات را انجام داده و نتایج آنرا برای بررسی یادداشت نمائید.
                  برای تمرین چارت را در تایم فریم های مختلف بررسی نمائید.
                  قله ها و دره ها و حرکات قیمت را بررسی نمائید.
                  قله ها و دره هایی را که در دیلی شکل گرفته را در تایم چهار ساعته و قله ها و دره هایی که در تایم چهار ساعت شکل گرفته را در یک ساعته بررسی نمائید.
                  نتایج جالبی بدست خواهید آورد.

                  یک نمونه طلا:





                  شاد و موفق باشید
                  فایل های پیوست شده

                  نظر


                  • #39
                    تمرین

                    سلام سید جان
                    نمیدونم اجازه هست پست بزنیم در این تاپیک یا نظم بهم میخوره؟
                    6 تا عکس از 2 تا ارز گذاشتم.

                    ویرایش توسط mohsenforex : https://www.traderha.com/member/7662-mohsenforex در ساعت 07-04-2015, 08:24 AM

                    نظر


                    • #40
                      از مدیریت درخواست دارم پست قبل من رو پاک کنن.(زمان 20 دقیقه برای ویرایش خیلی کم هست.تا آمدم 5 تا عکس دیگه بگیرم و بزارم زمان 20 دقیقه تمام شد و اجازه نداد ویرایش کنم)
                      ---------------------------------------------
                      سید جان آیا اجازه هست در این تاپیک پست بزنیم یا نظم به هم میخوره؟؟
                      اما سید جان میشه بگی دقیقا باید به چه نتیجه ای برسیم؟؟؟؟؟؟
                      موضوع رو توضیح بده تا دنبالش بگردیم.
                      بیا 10 تا ارز دیگه هم بزارم اما خوب دنبال چی باشم؟؟
                      ---------------------------------------------------
                      من 6 تا عکس از 2 ارز میزارم.
                      اول GBPUSD

                      D1

                      H4

                      H1


                      دومین ارز هم USDCHF

                      D1

                      H4

                      H1
                      فایل های پیوست شده
                      ویرایش توسط mohsenforex : https://www.traderha.com/member/7662-mohsenforex در ساعت 07-04-2015, 08:53 AM

                      نظر


                      • #41
                        سلام محسن جان

                        دوست عزیز تمرینات رو میگم که واسه خودتون انجام بدید و در دفتر نتیجه را یادداشت کنید. شک نکن چیزای جالب توجهی به دست میاری!
                        الان شما از تصاویر ارسالی چه نتیجه ای بدست آورده اید؟
                        از تصویری که من فرستادم چه نتیجه ای گرفتید؟
                        هدف من از این تاپیک هم اینه که همه دوستان با آرامش تمام به یک سود دهی کم ولی منظم و بادوام برسند.
                        به یاری خداوند چند سیستم معاملاتی بسیار ساده ولی سود ده رو بررسی میکنیم ولی قبل از آن مرور ساده ترین مباحث تکنیکال و همچنین ساخت پلن ترید بر اساس دیدگاههای شخصی را در تاپیک دنبال می کنیم.
                        سود گرفتن از بازار بسیار ساده است.
                        من مطمئنم که همه می توانند از این بازار سود بگیرند به شرط اینکه خودشان بخواهند و اگر دانسته های قبلی سود ده نبوده اند دوباره بازنگری نمایند و طبق قوانین بازار پیش بروند.
                        دوستان عزیز مشکل از سیستم های معاملاتی نیست. مشکل از نحوه نگاه ما به بازار و توقعات ما از قیمت است. قیمت گوش به حرف هیچکس نیست و مسیر خودش را ادامه می دهد. ما برای سود کردن باید با اون همراه شویم.
                        و برای این همراهی نیاز به مسائل پیچیده فاندامنتال و تکنیکال نیست.
                        سیستمهای زیادی در همین فروم توسط اساتید و دوستان بزرگوار ارائه شده است که راحت می توان با آنها به سود دهی رسید.
                        فروم پرسپولیس از دید من یک دانشگاه عظیم برای سود دهی است. با وجود اینکه من قسمت اندکی از مطالب فروم را مطالعه کرده ام ولی مطمئنم فایلهای آموزشی نیمای عزیز و همچنین سیستمهای معاملاتی استاد بزرگوار یزدی و نکات حرفه ای دکتر موسوی، تاپیکهای مختلف از جمله تاپیکهای دوست عزیز و بزرگوار آقای جبل عاملی و دوست عزیز شکارچی و سیستم پایپو و الگوهای هارمونیک علی آقا، نکات و راهنمائیهای دوست گلم خلیل رحمانی و .... همه و همه برای سود آوری ما کافی هستند.
                        ما خیلی ساده مباحث رو بررسی می کنیم و نحوه تلفیق موارد مختلف با یکدیگر و نحوه انتخاب بهترین استپ و تی پی ها و ... عنوان می کنیم.
                        آنگاه شما می توانید اگر سیستم شخصی دارید آن را بهینه کنید. و اگر سیستم ندارید سیستم شخصی خود را بسازید با دیدگاهها و خصوصیات اخلاقی خود ، یا اینکه از میان سیستمهای مختلف ارائه شده هر کدام بیشتر با روحیاتتان سازگار بود بهینه نموده و استفاده کنید.
                        دوستان عزیز گام به گام پیش بروید. تمرینات را انجام دهید و به ذهن و خلاقیت خود اعتماد کنید. ان شاء الله نتایج بسیار خوبی بدست می آورید.
                        شاد و سالم و ثروتمند باشید.

                        نظر


                        • #42
                          نوشته اصلی توسط seyed نمایش پست ها
                          سلام محسن جان
                          شاد و سالم و ثروتمند باشید.
                          سلام سید جان
                          جواب من رو نداید؟؟؟؟
                          والا تا الان نزدیک 90 تا شکل روی چارت برای 3 تایم فریم کشیدم.
                          لطفا بگید باید دنبال چی باشم؟ چه نتیجه ای مدنظر شما هست خوب؟
                          -------------------------------
                          تنها نکته که فهمیدم و از قبل هم میدونستم اینه که وقتی در تایم روزانه یک روند نزولی تمیز و یکدست میبینیم در تایم 4 ساعته یا یک ساعته دیگه یکدست نیست.کمی نوسان و بالا پایین داره.
                          ------
                          خوب حالا چی؟
                          چجور از این استفاده کنم؟

                          ممنون

                          نظر


                          • #43
                            سلام دوستان عزیز

                            من چیز جدیدی ندارم که بگم، تمام مطالبی هم که اینجا ارائه می شود مطالبی است که از میان کتب مختلف، سایتها و فروم گوناگون و حاصل دانش و تجربیات دوستان عزیز و بزرگواری است که به همه آنها ارادت دارم و مدیون الطافشان هستم. و از همه سپاسگزارم، چه کسانی که با آنها مصاحبت داشته و از دانششان بهره مند گردیده ام و چه کسانی که نمی شناسم و فقط از مطالبشان استفاده ام.
                            ولی من تمام مطالب را به ساده ترین شکل ارائه می کنم و مطمئنم که با استفاده و عمل کردن به نکات این تاپیک به سود دهی خوب می رسید.
                            وقتی می گویم بروید و چارت را خام چک کنید برای این است که ذهنتان از اندیکاتورها و عملکردهای مصنوعی به اصل قیمت برگردد. مطمئن باشید چند وقت به چارت خالی نگاه کنید خیلی چیزها بدست می آورید. اگر من بگویم دنبال چه بگردید باز ذهن شما معطوف به دانسته های من می شود.
                            هدف من این است که شما چارتخوان شوید و به راحتی سود بگیرید. خودتان سیستم طراحی کنید و در هر بازاری و هر تایمی بتوانید کار کنید.

                            ولی دوستان عزیز اگر کسی عجله دارد و می خواهد قبل از طی این مراحل به سود دهی برسد می تواند با استفاده از فایلهای استاد یزدی و تاپیکهای زیر به سود دهی خوبی برسند.

                            http://forum.broker-fa.org/f60/%D8%A...A7%DA%AF-2143/
                            http://forum.broker-fa.org/f60/price-action-3500/
                            http://forum.broker-fa.org/f60/test-...s-failur-4621/
                            http://forum.broker-fa.org/f44/%D8%A...%85-pipo-1602/
                            http://forum.broker-fa.org/f77/%D9%8...84%DB%8C-3624/

                            نظر


                            • #44
                              نوشته اصلی توسط seyed نمایش پست ها
                              سلام دوستان عزیز
                              سلام سید جان
                              ممنون از پاسخ شما.
                              منتظر ادامه مطالب شما هستم.
                              (می خوام بدونم با چه سیستمی تصمیم داری روی اون حساب 100$ که گفتی ترید کنی)

                              موفق باشی

                              نظر


                              • #45
                                سلام دوستان عزیز

                                اولین مطلبی که در هر کتاب تکنیکال و هر جزوه ای آموزش داده شده است مبحث حمایت و مقاومت (support & resistance) می باشد. نمی دانم شما از این مبحث ابتدایی تکنیکال چقدر استفاده می کنید؟
                                با چند خط افقی حمایت و مقاومت های تایم یک ساعته هر جفت ارزی که دوست دارید مشخص کنید.
                                نکته مهم: حمایت و مقاومتهای یک محدوده نزدیک به هم (zone) را بصورت محدوده در نظر بگیرید.
                                1.واکنش قیمت به این خطوط چگونه بوده است؟
                                2.موقع برخورد قیمت به این خطوط قیمت چند پیپ برگشت داشته؟ یا اگر رد شده است چند پیپ؟؟؟
                                بطور کلی مثلا اگر برای EURUSD با تی پی 50 و استپ 30 پیپ و بعد از 20 پیپ وارد سود شدن ریسک فری نمائیم چه برآیندی خواهیم داشت؟
                                اگر استپ را بالا یا پائین محدوده حمایت ، مقاومتی بگذاریم و تی پی را بیشتر بگیریم چه می شود؟
                                اگر بیشتر از 20 پیپ ریسک فری نمائیم چه می شود؟
                                اگر دو تی پی داشته باشیم بهتر نیست؟؟؟؟
                                اگر ریسک و ریوارد یکی باشد چه؟
                                زمانی که استپ می خوریم بعد از آن چه اتفاقی می افتد؟
                                اگر بعد از گرفتن پوزیشن کندل یک ساعته خلاف پوزیشن ما کلوز کرد ما آن پوزیشن را صفر صفر یا با ضرر کم ببندیم چه می شود؟
                                این بررسی را در یک الی سه ماه گذشته انجام دهید و نتایج تک تک آنها را یادداشت کنید. و یکی دو هفته آینده نیز در بازار این موارد را چک نموده و یادداشت نمائید.
                                جواب سئوالات بالا اطلاعات خوبی در مورد نقاط ورود. استپ و تی پی و حرکت بازار به شما می دهد.

                                شاد و موفق و ثروتمند باشید

                                نظر

                                پردازش ...
                                X