اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

همه جیز اینجا پیدا میشه از مطالب جالب و خواندنی تا درد دل

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • شیطان ، بازنشسته شد...

    نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت
    گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟
    بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند

    شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد
    گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

    شیطان گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم.
    دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند.
    اینان را به شیطان چه نیاز است؟

    شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد،
    زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت،
    تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم
    و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.
    فارکسیعنی :مدیریت سرمایه (Money management)مدیریتخود(Self management)مدیریتمارکت(Market management)
    ----------------------------------------
    forexdive@yahoo.com

    نظر


    • شیخ در بستر مریضی و رو به مرگ بود.
      یاران را فراخواند تا فلان کتاب را برای او آورند.
      مریدان گفتند: شیخا، شما که در زمره.ی مرگ هستید، کتاب به چه کار آید؟
      شیخ پاسخ داد: فلان چیز در کتاب است که نمی دانم،
      بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانم و بمیرم؟
      یکی از یاران جواب داد: مگر خدا به شما علم لایتنهایی نداده است؟
      چند لحظه سکوت برقرار شد. همه منتظر پاسخ بودند.
      شیخ گفت: ... گشاد. نمی.خوای از جات بلند شی، زر اضافی نزن.
      یاران می.خواستند نعره بزنند، ولی شیخ تهدید کرد اگه کسی جیکش در بیاد
      با پشت دست محکم می.زنه تو دهنش!!!
      صرفا جهت عوض شدن فضا!!
      فارکسیعنی :مدیریت سرمایه (Money management)مدیریتخود(Self management)مدیریتمارکت(Market management)
      ----------------------------------------
      forexdive@yahoo.com

      نظر


      • استاد ، دکتر علی شریعتی


        قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز !

        کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست ...

        این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.

        قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

        چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

        قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.

        یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،. یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،.یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، .یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

        قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند،. آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند... اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

        قرآن !. من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو آز آخر به اول، .یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، .حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

        خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

        آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،. گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم...
        فارکسیعنی :مدیریت سرمایه (Money management)مدیریتخود(Self management)مدیریتمارکت(Market management)
        ----------------------------------------
        forexdive@yahoo.com

        نظر


        • به سلامتی ....


          >>>> *به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت : اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه .......
          وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ......
          >>>>
          >>>> *به سلامتی کلاغ که ..... رو به زیبایی ترجیح داد!!!!!
          >>>> *به سلامتی لرزش دست های پیر پدر
          >>>> *به سلامتی اون قدیما وقتی بچه بودیم غم بود، ولی کم بود.....
          >>>> *به سلامتی اونایی که اعتقادات مذهبیشونو فقط تو دل خودشون نگه میدارن و به بقیه تحمیل نمي كنن.........به سلامتی اونایی که اهل ریا کاری مذهبی نیستن
          >>>> *به سلامتی عادل فردوسی پور که در برنامه 90 این هفته گفت : به دوستان نیروی انتظامی باید یادآوری کرد که میزان باید رای مردم باشد نه زور و قدرت!
          >>>> *به سلامتی اونایی که درد و دل همه رو گوش میدن......
          اما معلوم نیست خودشون کجا درد و دل میکنن...
          >>>> *به سلامتی اونایی که به ظاهر آرومن ولی توی دلشون سونامی هست"
          >>>> *به سلامتی. اون بچه.ای که شیمی. درمانی کرده همهٔ موهاش ریخته،به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس.
          باباش میگه قربونت برم از همهٔ اونا تو خوش تیپ تری ....
          >>>> *به سلامتیه همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!
          >>>> *کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...میگه : آره، میگم : بریزمش دور ؟
          میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!سلامتی همه باباها....
          >>>> *به سلامتی اونايی که بی کسن ولی ناکس نیستن..
          >>>> *سلامتی اونایی که خدا رو با غول چراغ جادو اشتباه گرفتن وقتی آرزویی دارن یادش میوفتن
          >>>> *به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
          بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند . .
          >>>> *سلامتی پدرایی که:شب خوابشون نمی بره و از غصه ی قسطای عقب افتاده تا صبح راه میرن.
          كه غرورشون اجازه نمی ده وقتی توی خیابون می مونن از کسی پول قرض بگیرن ولی وقتی زنشون یه کم اخم می کنه با اون همه ریش و سیبیل کرخت،نازشون رو می کشن و هی برای یه لبخندشون ادا درمیارن و لوس بازی می کنن.
          که:وقتی برا خانواده شون اتفاقی میفته،ادای محکم بودن در میارن و به همه روحیه میدن ولی خودشون وقتی تنها میشن،آروم آروم اشک میریزن.
          وقتي که بچشون گیر میده یه چیز بخر و پول ندارن میگن فردا برات میخرم و آروم تو خودشون خرد می شن.
          >>>> *به سلامتی همه باباهایی که رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه...
          >>>> *به سلامتی مادر که بخاطر ما
          شکمش را بزرگ کرد.
          بخاطر او که خط چشمش را با عینک عوض کرد
          بخاطر او که میهمانی های شبانه را با شب بیدار ماندن در کنار ما عوض کرد
          پول کیفش را با پوشک بچه عوض کرد.
          بخاطر آن مادری که همه چیز را با عشق عوض کرد.....!
          >>>> *به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول نداره به راننده گفت :پول خورد ندارم واسه همه رو حساب کن....!
          >>>> *به سلامتی غضنفر که تو وصیت نامه اش نوشت:
          سعی کنید به کسی افتخار همسری خود را بدهید که مهربان، دلسوز، وفادار، پولدار، با شهامت، شجاع، پولدار، نکته دان، ظریف، احساساتی، پولدار، عاقل، انعطاف پذیر، معتقد و پولدار باشد. این را بدانید که همه چیز مادیات نیست!!!!!
          >>>> *به سلامتی طراح سوال المپیاد کامپیوتر: نام 5 سایت که ..... نیستند را ذکر کنید؟!
          >>>> به کودک خیابانی که چسب زخم میفروخت گفتم تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم
          باز نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو ...!














          فارکسیعنی :مدیریت سرمایه (Money management)مدیریتخود(Self management)مدیریتمارکت(Market management)
          ----------------------------------------
          forexdive@yahoo.com

          نظر


          • چارلی چاپلین میگوید اموخته ام که:
            با پول میشود خانه خرید ولی آشیانه نه
            رختخواب خرید ولی خواب نه
            ساعت خرید ولی زمان نه
            میتوان مقام خرید ولی احترام نه
            میتوان کتاب خرید ولی دانش نه
            دارو خرید ولی سلامتی نه
            خانه خرید ولی زندگی نه
            میتوان قلب خرید ولی عشق نه
            اموخته ام تنها کسی که مرا شاد میکندکسیست که به من میگوید تو مرا شادکردی
            اموخته ام که...مهربان بودن بسیار مهمتر از درست بودن است
            اموخته ام..که هرگز نباید به هدیه ای ازطرف کودکی نه گفت
            اموخته ام ...همیشه برای کسی که قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم
            اموخته ام ...که مهم نیستکه زندگی تا چه حد ازشما جدی بودن را انتظار داردهمه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای باوی به دور از جدی بودن باشیم
            اموخته ام...که گاهی تمام چیزی که یک نفر میخواهد فقط دستی است برای گرفتن دست اووقلبی است برای فهمیدن وی
            اموخته ام ...که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی شگفت انگیز ترین چیز در بزرگسالی است
            اموخته ام..که زندگی مثل یک دستمال لوله ای ست هرچه به انتهایش نزدیکتر میشویم سریعتر حرکت میکند
            اموخته ام.. که پول شخصیت نمی خرد
            اموخته ام..که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی ترمیکند
            اموخته ام ...که چشم پوشی از حقایق انها را تغییر نمیدهد
            اموخته ام...که خداوند همه چیز را در یک روز نیافریدپس چه چیز باعث شد که منبیاندیشم میتوانم همه چیز را در یکروز بدست اورم
            اموخته ام... که این عشق است که زخمها را شفا میدهد نه زمان
            اموخته ام ...که وقتی با کسی روبرو میشویم انتظار لبخند جدی از مارا دارد
            اموخته ام ..که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
            اموخته ام ...که زندگی دشوار است ولی من از ان سخت ترم
            اموخته ام..که فرصتها هیچ وقت ازبین نمیرود بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب میکند

            نظر


            • امروز از شروع بازار تا الان به خاطر تعطیلی بانک های بریتانیای کبیر چه بازار بی رمقی داریم( m15 , m30 ).

              علتش همین تعطیلیه یا نه ؟

              بازار اصلا خسته است ........

              نظر


              • اینجا مشهد سرعت نت خراب متاتردر باز میشه ولی تکون نمیخوره شاتل میگه فقط قسمت نرم افزار بورس به مشگل خورده جاهای دیگه هم همینطوره

                نظر


                • من رفتنی ام!

                  اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود، فهمیدم با بقیه فرق میکنه!

                  گفت :حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
                  گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

                  گفت:من رفتنی ام!
                  گفتم: یعنی چی؟

                  گفت: دارم میمیرم.
                  گفتم: خب دکتر دیگه ای برو، یا خارج از کشور؟

                  گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
                  گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده

                  با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟

                  فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

                  گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم مثل پیر مردا برا همه جونا و آرزوی خوشبختی میکردم الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز وخوردنی شدم حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

                  گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه

                  آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر داشت میرفت

                  گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

                  گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند ده هزار روز!!!

                  یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟

                  گفت: بیمار نیستم!

                  هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟

                  گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی
                  مارفتنی هستیم! کِی ش فرقی داره مگه؟

                  و باز خندید...

                  ﻳﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻴﻜﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻲ ﻛﺸﻴﺪ ﺑﺮاﻱ ﺁﻏﺎﺯﻱ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﻳﺮ ﻧﻴﺴﺖ.

                  نظر


                  • نوشته اصلی توسط piam نمایش پست ها
                    اینجا مشهد سرعت نت خراب متاتردر باز میشه ولی تکون نمیخوره شاتل میگه فقط قسمت نرم افزار بورس به مشگل خورده جاهای دیگه هم همینطوره
                    همه جا (رفسنجان) همین تیاتره رفیق ......

                    متا تریدر منم داره قر و قمیش میاد و بازی در میکنه .

                    شاتل هم فک کنم بلف می زنه .......... بی خیال بامرام

                    نظر


                    • نوشته اصلی توسط piam نمایش پست ها
                      اینجا مشهد سرعت نت خراب متاتردر باز میشه ولی تکون نمیخوره شاتل میگه فقط قسمت نرم افزار بورس به مشگل خورده جاهای دیگه هم همینطوره
                      درود
                      اینجا اصفهونس!
                      سرعتی اینترنتشم خبس!! فقط سرعتی بازارس که یوخته پایینس دادا که انشاالله اونم فردا درست میشد!!
                      روز خوش
                      فارکسیعنی :مدیریت سرمایه (Money management)مدیریتخود(Self management)مدیریتمارکت(Market management)
                      ----------------------------------------
                      forexdive@yahoo.com

                      نظر



                      • علی آنگونه که بود !
                        وقتی در زمان ابوبکر، ابوسفیان به او پیشنهاد اقدام مسلحانه برای بدست گرفتن قدرت را داد، محکم رد کرد. وقتی شورشیان، خانه عثمان را محاصره کردند و آب را بروی اهل خانه بستند، پسرانش را به محافظت از خانه گماشت و به اهل آن آب رساند. وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بیسابقه از او خواستند که حاکم شود گفت “مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید، من هم کمکش میکنم”. اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت “به خانه روید و مطیع باشید”. گفت “در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد به حق کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگهم دارد”. سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را برسرش خراب کرد، نه در خانه حبسش کرد و نه حتی علیهش سخن گفت طلحه و زبیر، به بهانه حج، مدینه را ترک کردند تا در مکه به عایشه بپیوندند و جنگ راه بیندازند. به آن دو گفت “میدانم حج نمی روید!”؛ اما با این وجود نه جلو رفتنشان را گرفت، نه به جرم فتنه گری در خانه حبسشان کرد، و نه اصلا بر سابقه جهادشان خط کشید. شب جنگ جمل، زبیر را صدا زد و با ذکر خاطره برادری سابقشان و سابقه جهادشان با هم در محضر پیغمبر، دل او را لرزاند و از جنگ منصرفش کرد. سلاحش “کلمه” بود. “غلام آن کلماتم که آتش انگیزد”. روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند. یارانش گفتند شروع کنیم. او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت “اللهم اشهد” (خدایا شاهد باش). سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند. یاران گفتند شروع کنیم. او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت “اللهم اشهد”. تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را که کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت “خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم” آنگاه شمشیر کشید. ماجراجو و جنگ طلب نبود. بعد از جنگ، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت “کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان نمی دیدم!”. حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت. سپس به دیدن عایشه رفت و حرفهای درشت او را تحمل کرد و حالش را پرسید، سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشیده (شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند. با زنان، حتی مجرمانی که اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی کرده بودند، اینطور بود. کسانیکه با او جنگیدند را “محارب و منافق و فتنه گر” نخواند، گفت “برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!”. نگذاشت در جنگ صفین، یارانش جواب شعارهای زشت یاران معاویه را بدهند. گفت “من بدم می آید که شما زشت گویی کنید، بهتر آنست که از کارهایشان بگویید و حال و روزشان را یاد کنید و به خدا بگویید خدایا خونهای ما و آنها را حفظ کن!”. “غلام آن کلماتم که آتش انگیزد”. ادب را ببین، مسالمت در عین مقاومت را ببین. صلح اندیشی اینست، نه آنکه از طرف مردم از خونهای بچه هایشان اعلام گذشت کنیم و بسوی طاغوت دست دوستی دراز کنیم. در میانه صفین، درست سر بزنگاه و آنجا که بقول مالک اشتر “فقط چند قدم و ضربت شمشیر تا خیمه معاویه مانده بود”، مردم نامردمش دست از جنگ کشیدند، جز سلاح “کلمه” سلاح دیگری بر این نافرمانان نکشید. حتی اختیار جنگش دست مردم بود. به جای مردم تصمیم نمی گرفت و نظر برحق خودش را به مردم تحمیل نمی کرد. وقتی قرار بر مذاکره و حکمیت شد، او خواست که مالک اشتر یا ابن عباس را بفرستد، مردمش مخالفت کردند و ابوموسی اشعری را فرستادند، و او باز رای برحق خودش را به مردمش تحمیل نکرد و در عمل میزان را رای مردم قرار داد و جز سلاح “کلمه” به کار نگرفت. خوارج مسلح، در کمال ..... علیهش تظاهرات میکردند، نه گفت از من اجازه بگیرید، نه سرکوبشان کرد. خوارج مسلح، در کمال امنیت در مسجد خدا، وسط نماز جماعت، با صدای بلند برضد او شعار می دادند و او خطاب به خود این آیه را می خواند “فاصبر، ان وعد الله حق”. همین! نه شکنجه، نه تجاوز، نه اعدام. میگفت “نباید چیزی را از شما پنهان کنم جز در جنگ”. وقتی شنید در مرز کشور تحت حکومتش، مهاجمان خارجی به خانه مردم ریخته اند و غارتگری کرده اند، نگفت “سیاه نمایی نکنید”. خودش اپوزیسیون خودش شد و خبر را به مردم گفت و گفت “مرد مسلمان باید از غم این حادثه بمیرد”! بارها خودش مردم را به نظارت بر خودش دعوت کرد و انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست! مرحوم مطهری با ذکر شواهدی از گفتار و رفتارش، تلویحا او را “لیبرال” خواند! آنجا که در کتاب “آینده انقلاب” گفت “تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلام هست”. مردم که میگفت فقط مسلمانها را نمی گفت. خودش به صراحت گفت که “مردم یا با ما همدین اند یا همنوع”؛ یعنی حرمت و حقوق همه باید محفوظ باشد. به منصوبانش میگفت “مبادا مانند گرگ درنده به جان مردم بیفتید و خوردنشان را غنیمت شمرید”. هیچگاه در خانه مردم را نشکست و حرمت حریم خصوصیشان را، حتی آنجا که دانست بساط فحشا پهن است، نقض نکرد. به قاضی چنان امنیت و استقلالی داده بود که علیه خودش حکم کرد! به از کارافتاده ها مقرری داد. در سفری، وقتی که مردم دنبال مرکبش دویدند، ذوق نکرد، برعکس برسرشان فریاد زد! چرا مانند شاهان از او استقبال می کنند! مردم را خوار نمی خواست. صورتش را نزدیک آتش می برد و می گفت “بچش علی، این سزای حاکمیست که مردمش را فراموش کند”. خدمات دولتهای قبل را ستود، بویژه برای عُمر سنگ تمام گذاشت، نگفت آنها دزد و فاسد و خائن بودند و حق مرا خوردند! به معاویه نگفت “خدا حق حکومت را به من داده”. گفت “مردم مرا خواسته اند”. بر حاکمان واجب کرد که تا ریشه فقر را نکنده اند همسطح فقیرترین مردم زنگی کنند. در بستر مرگ گفت “مبادا در خون مردم بیفتید و بگویید وای علی کشته شد”.



















                        فارکسیعنی :مدیریت سرمایه (Money management)مدیریتخود(Self management)مدیریتمارکت(Market management)
                        ----------------------------------------
                        forexdive@yahoo.com

                        نظر


                        • از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟
                          گفت: بله فقط یک نفر.
                          - چه کسی؟
                          - سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشه های خود و در حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد ندارم. خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه مرا دید گفت این روزنامه مال خودت؛ بخشیدمش؛ بردار برای خودت.
                          گفتم: آخه من پول خرد ندارم!
                          گفت: برای خودت! بخشیدمش
                          سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همان فرودگاه و همان سالن پرواز داشتم. دوباره چشمم به یک مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همان بچه بهم گفت این مجله رو بردار برای خودت.
                          گفتم: پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله می شه، بهش می بخشی؟!
                          پسره گفت: آره من دلم می خواد ببخشم؛ از سود خودم می بخشم.
                          به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم خدایا این بر مبنای چه احساسی این را می گوید.
                          بعد از 19 سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم تا جبران گذشته رو بکنم. گروهی را تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در فلان فرودگاه کی روزنامه می فروخته. یک ماه و نیم تحقیق کردند متوجه شدند یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردند اداره؛
                          از او پرسیدم: منو می شناسی؟
                          گفت: بله! جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا می شناسدتون.
                          گفتم: سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه می فروختی دو بار چون پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی، چرا این کار را کردی؟
                          گفت: طبیعی است، چون این حس و حال خودم بود.
                          گفتم: حالا می دونی چه کارت دارم؟ می خواهم اون محبتی که به من کردی را جبران کنم.
                          جوان پرسید: چه طوری؟
                          - هر چیزی که بخواهی بهت می دهم. (خود بیل گیتس می گوید این جوان وقتی صحبت می کرد مرتب می خندید)
                          جوان سیاه پوست گفت: هر چی بخوام بهم می دی؟
                          - هر چی که بخواهی!
                          - واقعاً هر چی بخوام؟
                          بیل گیتس گفت: آره هر چی بخواهی بهت می دم، من به 50 کشور آفریقایی وام داده ام، به اندازه تمام آن ها به تو می بخشم.
                          جوان گفت: آقای بیل گیتس نمی تونی جبران کنی!
                          گفتم: یعنی چی؟ نمی توانم یا نمی خواهم؟
                          گفت: می خواهی اما نمی تونی جبران کنی.
                          پرسیدم: چرا نمی توانم جبران کنم؟
                          جوان سیاه پوست گفت: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت می خواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمی کنه. اصلا جبران نمی کنه. با این کار نمی تونی آروم بشی. تازه لطف شما از سر ما زیاد هم هست!
                          بیل گیتس می گوید: همواره احساس می کنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله مسلمان سیاه پوست.
                          فارکسیعنی :مدیریت سرمایه (Money management)مدیریتخود(Self management)مدیریتمارکت(Market management)
                          ----------------------------------------
                          forexdive@yahoo.com

                          نظر


                          • سلام
                            يك هفته است مناطق پارك ملت --فاسم اباد و پيروزي
                            وايمكس مشگل دارد

                            نظر


                            • سلام به همه امروزم سرعت نت مشهد از دیروز خراب تر یک سوال انجور مواقع با مشگل حل میشه یعنی وقتی سرعت مثل التن پایین است قطع وصل نداره

                              نظر


                              • سلام به همه امروزم سرعت نت مشهد از دیروز خراب تر یک سوال انجور مواقع باvps مشگل حل میشه یعنی وقتی سرعت مثل الان پایین است vpsقطع وصل نداره

                                نظر

                                پردازش ...
                                X