اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

همه جیز اینجا پیدا میشه از مطالب جالب و خواندنی تا درد دل

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • با سلام :

    لازم دونستم کمی مطلب را توضیح دهم چون ممکن است باعث سوء تفاهم شود .
    بنده از تجربه واقعی صحبت کردم انچه بواقع برایم اتفاق افتاده است .نه انکه انرا در کتابی خوانده باشم یا در فیلمی دیده باشم .عزیزانی که صحبت از تفکر مثبت و منفی و ... میکنند بهتر است از تجربیات خود بگویند وگرنه انچه زیاد است کتاب و مقاله در این موارد .
    داستانی برایتان میگویم :
    نوسنده بسیار معروفی که در مقوله خدا و مراقبه و عرفان و... بسیار مطلب نوشته بود و همه او را میشناختند و احترام میگذاشتند .توسط دوستی به محفل استاد گروجیف رفت (پیش خود گفته بود بروم ببینم او چه در چنته دارد)
    وقتی که میرسند .میبینند که چند نفر دور یک شمع ساکت نشسته اند.دوستش که از شاگردان گرجیف بود نیز بمانند انها رفت و ساکت کنار انها نشست .نویسنده فکر کرد او هم باید همین کار را بکند .بنابراین رفت و نشست ولی چند دقیقه بعد خسته شد و کلافه .
    پس ار نبم ساعت گرجیف بلند شد و ضمن عذر خواهی بابت معطلی برگه کاغذ سفیدی به نویسنده داد .گفت :در یک طرف انچه میدانی بنویس و در طرف دیگر انچه نمیدانی .فقط یادت باشد ما در مورد انچه میدانی صحبتی نخواهیم کرد .
    نویسنده به اتاقی رفت و پس از چند دقیقه بازگشت و به گرجیف گفت :من هیچ نمیدانم و اماده ام از ابتدا شروع کنم .گرجیف گفت :ولی تو کتابهای زیادی نوشته ای و سخنرانیهای زیادی کرده ای .
    نوسنده جواب داد .حالا که تو را دیدم و شاگردانت را که چگونه با ارامش ساعنها بدو ر شمعی مینشینند فهمیدم که هرانچه نوشتم و گفتم را فقط از کتابها یاد گرفته ام و هیچ کدام تجربه خوذم نبوده است .من تا کنون مراقبه نکرده ام و انها را فقط در این موارد خوانده ام.
    متشکرم
    زندگی راه های خود را میجوید. لحظه ای که شروع میکنی همه چیز را مدیریت کنی، آنها را ضایع میکنی. بگذار زندگی آزاد باشد

    نظر


    • با سلام خدمت شما جناب doke10
      من شخصا تجربه در این مواردی که ازشون صحبت میکردم داشتم ولی خوب همشون رو نمیشه اینجا مطرح کرد.به هر حال سعی میکنم ترجه ای که قابل مطرح کردن باشه رو اینجا بذارم.

      ممنون از توجه شما
      موفق باشید
      A Brilliant Mind Cannot Work Succesfully With a Weak Body.______William.D.GANN

      نظر


      • با سلام.
        من هم یاد یک عکسی از سونامی افتادم!؟
        ارادتمند شما احمد
        شب و صحرا و گل و سنگ---همه دل داده به آواز شباهنگ...........

        نظر


        • در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توانید در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارکیهاست، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید.
          و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.
          سورة مبارکه الرحمن
          مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (۱۹) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (۲۰) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۱) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (۲۲)
          ۱۹٫ دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.۲۰٫ اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.۲۱٫ پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟ ۲۲٫ از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود.
          سوره مبارکه فرقان آیه ۵۳:
          « و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
          و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.
          Death does not concern us, because as long as we exist, death is not here. And when it does come, we no longer exist.
          Epicurus

          نظر


          • ثروتمندترین میلیاردرهای ایرانی در جهان

            سامانه ویکیپدیا به نقل از چند منبع معتبر جهانی اسامی بیلیونرهای ایرانی را منتشر کرده است.در این رده بندی اسامی ایرانیانی که حداقل ۱۰۰میلیون دلار آمریکا ثروت دارند دیده می شود… ۱- در صدر این فهرست سام نظریان با سرمایه ای بالغ بر ۱۲۲ بیلیون دلار در جایگاه اول قرار دارد.سام نظریان ۳۶ ساله، متولد ۱۳۵۴ در یک خانوادهٔ یهودی در ایران، فرزند یونس نظریان بنیانگذار شرکت بزرگ کوالکام و فارغ التحصیل دانشگاههای نیویورک و کالیفرنیای جنوبی است. نظریان بنیانگذار و مدیر عامل شرکت SBE Entertainment Group و سرمایه گذار معتبر ترین و پرشکوه ترین تاسیسات تفریحی در لس آنجلس، لاس وگاس و میامی است.گفتنی است که شعبه یکی از کلوب های وی همزمان با بازی حامد حدادی درآن ورزشگاه افتتاح شد.
            لازم به ذکر است که ماشین وی تنها ۱ میلیون دلار قیمت دارد.
            ***
            ۲- نفر دوم این فهرست پیر امیدیار معروف و مالک سایت ای بی است.ثروت وی در سال ۲۰۱۱ ۶/۷ بیلیون دلار برآورد شده است.وی که جایگاه ۲۹ ثروتمندان جهان را به نام خود کرده است، رئیس و موسس سایت ای*بی (e-bay) اولین و معروفترین وب*گاه مخصوص حراج و خرید و فروش اینترنتی است که تا آخر سال ۱۹۹۸ ۱/۲ میلیون عضو ۷۵۰ میلیون دلار حجم معاملات و حدود ۸ میلیون دلار سود کسب کرده بود .این شرکت بیش از ۶۰۰۰ کارمند ۴۶ میلیون مشتری ثبت شده و ۴۴۱ میلیون دلار سود خالص در سال ۲۰۰۵ داشته*است.
            ***
            ۳-جایگاه بعدی در اختیار مانی مشعوف است.وی یک تاجر ایرانی آمریکایی و بنیانگذار و رئیس bebe stores, inc است. مانی مشعوف ۶۸ ساله پیش از افتتاح اولین بوتیک زنانه خود در سال ۱۹۷۶، استیک فروشی داشته است. ثروت وی ۱/۳ بیلیون دلار تخمین زده شده است. او در اواخر دهه محصولات خود را در سریالهای محبوب تلویزیونی آمریکا بطور غیر مستقیم معرفی می*کرد و در سال ۱۹۹۸ شرکتش را سهامی* عام کرد.
            ***
            ۴-نفر بعدی فهرست منتشر شده ناصر داوود خلیلی است. داوود خلیلی ۴۶ ساله از ثروتمندترین افراد بریتانیا نیز معرفی شده است. ثروت وی در حدود ۱ بیلیون دلار تخمین زده شده است.وی حتی از ملکه انگلستان نیز ثروتمندتر است.
            داوود خلیلی به خاطر داشتن مجموعه*ای از آثار هنری مشهور شده است. بخش عمده دارایی او را مجموعه*ای از آثار هنری ایرانی و اسلامی تشکیل می*دهد که بالغ بر ۲۰٫۰۰۰ شیء هنری و عتیقه و مجموعه آثار هنری ایرانی و اسلامی اش تشکیل می دهد که خود او ارزش آن را بیش از یک میلیارد پوند می داند.
            ***
            ۵-جایگاه بعدی فهرست در اختیار امید کردستانی است.وی ۴۸ سال سن دارد و نایب*رئیس ارشد بخش فروش و عملکرد جهانی شرکت گوگل است. او دارای سابقه*ای بیش از ۱۲ سال در زمینه فناوری سطح بالا در شرکت*های پیشروی اینترنتی مانند نت*اسکیپ است. او همچنین نائب*رئیس بخش توسعهٔ کسب و کار و فروش در این شرکت بود و توانست بازده مالی وب*گاه نت*اسکیپ را در عرض ۱۸ ماه از ۸۸ میلیون دلار در سال به بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در سال برساند.
            او یکی از ثروتمندترین ساکنین کالیفرنیای شمالی است. مجله سن خوزه ارزش دارایی*های وی را ۱٫۹ میلیارد دلار برآورد کرده است.همچنین ماهنامه فوربس وی را به عنوان دومین ثروتمند ایرانی در جهان معرفی می کند.
            ***
            ۶- اسحاق لاریان نفر بعدی این فهرست است.وی ۵۵ سال سن دارد و ثروتش بالغ بر ۷۲۳ میلیون دلار تخمین زده شده است.اسحاق لاریان سازنده عروسک های «برتز» متولد ١٣٣٢ درشهر کاشان است. او هم اکنون صاحب «ام جی ای» بزرگ ترین کارخانه عروسک سازی جهان است که توسط یک فرد و بدون سرمایه گذاری شرکا اداره می شود.
            او در سال ٢٠٠٠ تصمیم به ساختن عروسک های «برتز» گرفت که دو نوع از این عروسک ها به نام های ایرانی فرزندان او ، کامران و یاسمین خوانده می شوند.
            ***
            ۷- نفر بعدی پل مریج است.وی ۶۵ سال سن دارد و مخترع و مالک هات پاکتس است.ثروت وی ۶۰۰ میلیون دلار برآورد شده است.
            ***
            ۸-ایرانی بیلیونر بعدی،پسر علی خسروشاهی بنیان گذار کارخانجات مینو است.ثروت وی ۵۹۲میلیون دلار برآورد شده است.خسروشاهی ثروتمندترین ایرانی مقیم کاناداست.
            حسن خسروشاهی کارآفرین کانادایی ایرانی تبار متولد ۱۳۱۹ در شهر تهران است .وی مالک و موسس فروشگاه*های زنجیره*ای قطعات الکترونیکی به نام Future Shop است وتعداد شعبات شرکت وی در آمریکای شمالی به ۱۱۸ میرسد.

            ایچیموکو سر مشقی است برای آنان که به فراتر از افق های خویش می اندیشند .



            نظر


            • 10ایرانی ثروتمند و میلیاردر در ایران چه کسانی هستند؟

              1) علاء میرمحمدصادقی: الان 79 سال دارد و متولد اصفهان است. كسی كه همه او را به*عنوان پدر گچ و سیمان كشور می*شناسند.
              اولین صندوق قرض*الحسنه انقلابی را 38 سال پیش در مسجد لرزاده تأسیس كرد.

              او بنیانگذار سازمان اقتصاد اسلامی است كه روزی قرار بود بانك خصوصی بازاری*ها باشد اما با تهدید به استعفای 7 عضو كابینه دولت موقت، به محاق تعلیق رفت تا سرانجام در دولت احمدی*نژاد به بانك قرض*الحسنه تبدیل شد.
              میرمحمد صادقی رئیس انجمن صنایع و معادن گچ کشور، رئیس خانه معدن کشور، بنیانگذار و رئیس هیات مدیره اتاق های مشترک این و کانادا، ایران و افغانستان، کمیته مشترک ایران و کره، شورای مشترک ایران و بحرین، و ایران و عربستان، اتحادیه تولید کنندگان و صادر کنندگان محصولات معدنی، عضو هیات مدیره شرکت کشتی سازی نوح، شرکت صنایع گچ خوزستان، شرکت صادراتی بنادر جنوب، شرکت پخش سیمان کشور و عضو هیات رئیسه اتاق تهران است.


              2) سید حمید حسینی: حضور اشخاصی مثل صفایی فراهانی در مجلس ترحیم پدر وزیر ارشاد برای بسیاری سوال
              برانگیز بود.

              پاسخ سوال را باید در فعالیت های اقتصادی برادر وزیر ارشاد جست، بالاخره برادر وزیر ارشاد با صفایی فراهانی همکار است.
              52 ساله است و اهل رفسنجان. رئیس هیات مدیره گروه بین المللی مذاکرات و مدیر عامل شرکت پالایشگاه نفت سروش است.







              3) محسن خلیلی*عراقی: مدیرعامل شركت بزرگ بوتان. همین بوتان کافی است تا دامنه فعالیت های او مشخص شود.
              رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت بوتان است، رئیس هیات مدیره انجمن مدیران صنایع ایران، رئیس هیات مدیره کنفدراسیون صنعت ایران، دبیر کل کانون عالی کارفرمایان ایران، رئیس هیات مدیره شورای صنایع لوازم خانگی ایران، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی کارفرمایان توزیع کننده گاز مایع ایران است. عراقی متولد 1308 در تهران است.











              4) شاهرخ ظهیری: حتما لااقل یکبار سس های او را تجربه کردید، به او سلطان سس هم می گویند ؛ پیشگام صنایع غذایی در كشور و بنیانگذار كارخانه*های مهرام است.
              علاوه بر این، ظهیری 80 ساله عنوان های دیگری نظیر: نایب رئیس اتاق های مشترک ایران و روسیه، ایران و استرالیا، ایران و ارمنستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، عضو هیات رئیسه اتاق ایران و کانادا، رئیس کمیسیون کشاورزی در صنایع و بسته بندی اتاق ایران، عضو هیات رئیسه انجمن مدیران، نایب رئیس کنفدراسیون صنایع غذایی ایران را نیز در کارنامه دارد. سلطان سس ایران ، متولد تهران است.








              5) مهدی جاریانی: هربار که حمام بروید یا دست هایتان را بشویید، شاید به یاد جاریانی بیفتید. جاریانی متولد تهران است و 62 سال سن دارد. جاریانی مدیر عاملی شرکت های: پاکسان، انتباه، تولی پرس، پخش عظیم، کالا مصرفی، تولید مواد اولیه داروپخش(تماد) را در کارنامه دارد.














              6) علینقی خاموشی: متولد تهران است، اما چه کسی نمیداند که او اصالتا مشهدی است؟
              بالاخره دوران زیادی را به صندلی ریاست اتاق های بازرگانی تکیه زده و از سابقه دار هاست.

              به کت و شلوار عادیش نگاه کنید و با خودتان فکر کنید که در روزگاری نه چندان دور، هر مردی در شب دامادیش یکی از محصولات آقای مدیر را به تن می کرد.
              درست متوجه شدید، خاموشی 71 ساله، این عنوان ها را در کارنامه دارد(به جهت فزونی تعداد شرکت هایی که به واسطه ریاستش در بنیاد در آنها نیز نفوذ داشته است از ذکر بسیاری از آنها در اینجا خودداری شده است): رئیس هیات مدیره شرکت سرمایه گذاری ایران، رئیس هیات مدیره شرکت های: ریسندگی و بافندگی مطهری و پوشاک جامعه، مدیر کل شرکت های: ریسندگی و بافندگی مقدم و تیم، مدیر تولید نساجی ممتاز، عضو شورای عالی پول و اعتبار و رئیس بنیاد مستضعفان.





              7) اسداله عسگراولادی: همین یکی –دو هفته قبل، جوابیه معترضانه ای را به یکی از روزنامه های کثیر الانتشار فرستاده بود، از آنها گله کرده بود که چرا از وی با عنوان «حاجی ترانسفر» نام برده اند.

              عسگراولادی اهل تهران است و چه کسی است که او را نشناسد. بر اساس روایتی پیر مرد خوش قلب در جریان نگرانی بخش خصوصی از واگذاری نمایشگاه بین المللی تهران با آن وسعت در آن نقطه اعیان نشین تهران در جمع هیات نمایندگان اتاق چنین گفته بود: جناب رئیس(آل اسحاق) اگر اجازه می دهید، بنده به عنوان یک «کاسب جزء» همین حالا چک خرید نمایشگاه را بکشم!

              این اظهار نظرش در مقابل دیدگان حیرت زده خبرنگاران در زمان خودش کم سر و صدا نکرد!
              از اعضای بنام مؤتلفه، رئیس اتاق مشترك ایران و چین، دارنده شركت بزرگ «حساس» كه در عرصه صادرات خشكبار و به خصوص پسته ایران در سطح جهان صاحب نام است. چند هفته قبل هم گفته شد دو بانک چینی را خریده، البته بعدا متذکر شد که کل بانک ها را نخریده ، بلکه سهام آنها را خریداری کرده است.


              8) فاطمه مقیمی: اهل رشت است. به روسری صورتی رنگش نگاه نکنید، راننده کامیون های زیادی آخر برج چشمشان به دست خانم رئیس دوخته شده است.
              موسس و مدیر عامل شرکت حمل و نقل بین الملل است و در کارگروه های مرتبط با موضوع حمل و نقل همکاری های زیادی دارد.
              داستان زندگیش هم خالی از لطف نیست. مقیمی قرار بوده مترجم یا معلم زبان باشد. ماجرا از جایی شروع شده که مترجم یک شرکت حمل و نقل بین المللی شده است و بعد وقتی صحبت های روسایش را ترجمه می کرده، فکر کرده که چرا خودش مدیر نشود. همین می شود که یک شرکت راه می اندازد و باقی ماجرا!








              9) محمد مهدی رئیس زاده: مشهدی 52 ساله انگار برای مدیریت در این دنیا حاضر شده: عضو هیات مدیره و مدیر عامل گروه صنایع سیمان کرمان، عضو هیات مدیره و مدیر عامل شرکت تسهیلات بازرگانی صنعتی، عضو هیات مدیره و مدیر عامل شرکت بازرگانی صنایع ملی ایران، رئیس هیات مدیره شرکت سرمایه گذاری سیمان کرمان، عضو هیات مدیره شرکت سیمان ممتازان، عضو هیات مدیره گروه تولیدی لاستیک بارز، نایب رئیس هیات مدیره شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران و... .










              10) احمد امیراحمدی: 71 ساله است، اما خیلی جوان مانده، به گوش های شکسته و پف کرده اش که نگاه کنید ظاهرا رمز جوانیش را دریافتید، کشتی گیر با سابقه ای است. البته کیست که نداند کار و پول خوب هم آدمی را جوان نگه میدارد! كشتی*گیر قدیمی با گوش*های شكسته كه به*عنوان پدر سرب و روی كشور شناخته می*شود اهل تهران است.
              علاوه بر سرب و روی، در صنعت شیشه و بلور هم کم فعالیت نکرده است. عناوینی چون: رئیس انجمن صنفی کارفرمایان صنعت شیشه و بلور استان تهران، و شرکت تعاونی تولید کنندگان شیشه و بلور و انجمن تخصصی صنایع همگن شیشه وبلور تهران، نایب رئیس خانه صنعت و معدن تهران و... را هم یدک می کشد.

              ایچیموکو سر مشقی است برای آنان که به فراتر از افق های خویش می اندیشند .



              نظر


              • زندگی نامه رومن آبراموویچ: میلیاردر روس و مالک باشگاه چلسی

                Roman Abramovich میلیاردر روس که از او به عنوان خزانه دار خانوادگی «yeltsin» نیز نام برده اند، با سرمایه ای معادل 3/13 میلیارد دلار از جمله ثروتمندان است که از هیچ به همه چیز رسیده اند. او که در حال حاضر هم در روسیه و هم در انگلستان اقامت دارد، مالک و سهامدار عمده چندین کمپانی بزرگ روسیه و دنیا محسوب می شود که سود سالانه هر یک به میزان بودجه سالانه کشورهای کوچک است «Roman Arkadievich Abramovich» در 24 اکتبر سال 1966 چشم به جهان گشود. در 18 ماهگی مادرش از دنیا رفت و در 4 سالگی پدرش بر اثر یک سانحه ساختمانی کشته شد. کودک یتیم 4 ساله جز خانواده عمویش خویشاوند دیگری نداشت. از همین رو برای سرپرستی به خانواده نسبتا فقیر عمویش سپرده شد تا باقی روزگار را نزد عمو و زن عمویش سپری کند. زندگی در آن زمان بسیار برایش سخت و طاقت فرسا بود؛ اگر چه عمو و همسرش از هیچ محتبی دریغ نمی کردند اما اوضاع سخت اجتماعی آنها، فشار بسیاری بر «ROMan» وارد می ساخت. البته خودش بعدها می*گوید تمام امکاناتی که در حال حاضر به دست آورده است، پاداش تحمل همان سختی های دوران کودکی و نوجوانی است.....
                در جوانی برای ادامه تحصیل به موسسه آموزش های فنی و صنعتی رفت اما پس از چندی به اجبار به ارتش سرخ شوروی پیوست و به عنوان یک نظامی مشغول به کار شد. سالیانی گذشت و «RoMan» سرمایه نسبتا خوبی برای خود جمع آوری کرده بود تا اینکه با فروپاشی کمونیسم و خصوصی شدن صنایع دولتی «AbraMovich» سهام ارزان بسیاری از این کمپانی های تازه استقلال یافته را خریداری کرد؛ غافل از اینکه تک تک سهام این کمپانی ها بعد ها ارزش طلا پیدا خواهند کرد وزندگی او را به یکباره زیرو رو خواهند نمود.
                چند سال بعد، «AbraMovich» که حال با در اختیار داشتن سهام بسیاری از شرکت های بزرگ به یک سرمایه دار شناخته شده تبدیل گشته بود، وارد عرصه صنایع بزرگ همچون نفت و آلومینیوم شد. ورود او به این عرصه درآن روز سبب شد تا امروزه همگان«AbraMovich» را به عنوان سهامدار عمده دومین کارخانه تولید کننده آلومینیوم دنیا، «RUSAL» و همچنین «Sibneft» یکی از کمپانی های نفتی بشناسند. در رابطه با کمپانی «Sibneft» خالی از لطف نیست که بدانید «AbraMovich» و «Berezovsky» - یکی از مخالفان دولت روسیه- این کمپانی را با قیمت 100 میلیون خریداری کردند که اندکی بعد سود سالانه حاصل از فروش نفت آن سه میلیارد دلار برآورده شده است. البته در سال 2003 «AbraMovich» جهت ادغام «Sibneft» با کمپانی نفتی بزرگتری به نام «yUKOS» مقدار قابل توجهی از سهام آن را به این کمپانی فروخت و مبلغی معادل سه میلیارد دلار عایدش شد. در سال 1999 «AbraMovich» از سوی شهر «ChuKotKa» وارد دومای روسیه شد و در سال 2001 به عنوان فرماندار این شهر منصوب گردید. او که هرگز مخاطرات و سختی های دوران کودکی را از یاد نبرده بود ، با در اختیار گرفتن قدرت دراین شهر مقادیر هنگفتی از سرمایه شخصی اش را جهت آبادانی شهر و نیز بالا بردن سطح کیفی زندگی محرومان بکار گرفت و از این رو محبوبیت فراوانی میان اهالی کسب کرد.
                او همچنین علاوه بر سهام کمپانی های تجاری، 49 درصد از سهام ایستگاه تلویزیونی «ORT» را نیز در اختیار دارد و در سال 2003 به سبب علاقه فراوانش به ورزش فوتبال ، باشگاه چلسی انگلستان را خریداری کرد. با در اختیار گرفتن این باشگاه توسط «AbraMovich» ، چلسی جان تازه ای گرفت. خرید بازیکنان قدرتمند و با تکنیک جدید سبب شد تا از آن سال تا به امروز تیم فوتبال این باشگاه نتایج بسیار درخشانی در مسابقات و لیگ های متعدد به دست آورد. از سویی دیگر در جولای 2004 بر اساس یک قرار داد سه ساله، «AbraMovich» مسئولیت تیم فوتبال «CSKA» مسکو را بر عهده گرفت؛ اما از آنجا که بر اساس قوانین یوفا، یک نفر نمی**تواند همزمان سرپرستی دو تیم را در اختیار داشته باشد از «AbraMovich» به عنوان فرد صاحب نفوذ این تیم نام برده شد تا مشکلی پیش نیاید. گفته می*شود این تصمیم او برای در اختیار گرفتن یک تیم روسی از آن جهت بوده است که اخیرا شایعات بسیاری علیه او پراکنده شده بود مبنی بر روحیه وطن فروشی و دیگر صفاتی از این قبیل چرا که او پیش از این نیز به «Berezovsky» مسابقه شراکت داشت و این عمل به آتش شایعات دامن می*زد.

                ایچیموکو سر مشقی است برای آنان که به فراتر از افق های خویش می اندیشند .



                نظر


                • جیم بیلند راجرز: سرمایه گذار و مفسر مالی و میلیونر آمریکایی

                  جیم بیلند راجرز (متولد ۱۹ اکتبر ۱۹۴۲ اهل دموپولیس ایالت آلاباما) یک سرمایه گذار آمریکایی و مفسر مالی موفق است که در حال حاضر در سنگاپور زندگی می کند. او یکی از پدیدآورندگان کوانتوم فاند (Quantum Fund)،استاد دانشگاه، نویسنده، مفسر اقتصادی است. نشریاتی چون تایم، واشینگتن پست و نیویورک تایمز، بارونز فوربز، فورچون، وال استریت جورنال، فایننشال تایمز و بسیاری دیگر از نشریاتی که در زمینه اقتصاد یا فاینانس به فعالیت می پردازند به طور مستمر مقالاتی در مورد وی به چاپ رسانده اند. وی خود را پیرو مکتب اتریشی در اقتصاد می داند. ▪ آیا هیچ وقت فکر می کردید که روزی به جایی که امروز هستید خواهید رسید؟ خیر، من هم مثل تمامی افرادی که به چنین موقعیتی دست یافته اند، غافلگیر شده ام. من مطمئنا می خواستم که در زندگی به جای خوبی برسم و حاضر بودم که برای آن به سختی کار کنم. من همیشه می خواستم که زود بازنشسته شوم، ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که این اتفاق قبل از چهل سالگی ام به وقوع بپیوندد. ▪ وقتی متوجه شدید که اولین میلیون ثروت خود را به دست آورده اید آیا وسوسه شدید که کمی کندتر به کارتان ادامه دهید؟ به روشنی روزی را که ارزش خالص دارایی ام به یک میلیون دلار رسید، به یاد دارم، نوامبر ۱۹۷۷. آن موقع ۳۵ سال داشتم، و می دانستم که برای انجام کاری که می خواستم در ۳۷ سالگی – سنی که تصمیم گرفته بودم در آن برای ماجراجویی دست از کار بکشم – انجام دهم به بیشتر از اینها نیاز دارم. ▪ رمز موفقیت شما در چیست؟ ـ من اصلا باهوش تر از قسمت اعظمی از مردم نیستم، بلکه انگیزه ام برای کار و تحمل سختی، از آنها بیشتر بود. من آماده بودم تا عقل سلیم را بیازمایم. اگر همه یک جور فکر کنند باز هم دلیل نمی شود که اشتباه نکنند و اگر بتوانید بفهمید که همه دارند اشتباه می کنند، به راحتی می توانید مقدار زیادی پول درآورید. ▪ استراتژی سرمایه گذاری شما چیست؟ ـ ارزان می خرم و گران می فروشم. من سعی می کنم کالایی را پیدا کنم که ارزان باشد و یک تغییر مثبت در حال اتفاق افتادن باشد. سپس به قدری مطالعه و پژوهش می کنم که قانع شوم درست فکر می کردم. البته آن کالا هم باید به قدری ارزان باشد که اگر هم اشتباه کرده باشم خیلی ضرر نکنم. معمولا هر باری که اشتباه می کنم به این دلیل است که به اندازه کافی بررسی و مطالعه نکرده ام. هیچ وقت ارزش «انجام مسوولیت» را دست کم نگیرید. در دهه ۱۹۶۰، جنرال موتورز موفق ترین شرکت جهان بود. یک روز، یک تحلیلگر جنرال موتورز به جلسه هیات مدیره رفت و این پیغام را به آنها داد: «ژاپنی ها دارند می آیند.» آنها این حرف وی را جدی نگرفتند. ولی سرمایه گذارانی که مطالعه و بررسی های خودشان را درست و دقیق انجام می دادند سهام جنرال موتورز خود را فروختند و به جایش سهام تویوتا خریدند. من در حال حاضر به دنبال خرید هیچ سهامی نیستم. ولی اگر چیزهایی وجود داشته باشند که در حال حاضر از لحاظ ارزشی دست کم گرفته شده باشند، برخی کالاهای اولیه و برخی از ارزها هستند. ▪ بهترین سودی که کردید کی و چگونه بود؟ ـ کوانتوم فاند. وقتی در سال ۱۹۷۰ شرکت را تاسیس کردیم، من تنها ۶۰۰دلار ته جیبم داشتم. بعد از ۱۰ سال دارایی ما ۴۲۰۰ برابر شده بود. ▪ آیا می خواهید آنقدر ادامه دهید تا بالاخره سقوط کنید؟ ـ خیر. این روزها من ساعات بسیار کمی از روز را صرف کار می کنم، چرا که دو دختر کوچک دارم و می خواهم بیشترین وقت ممکن را با آنها بگذرانم. هر دو دختر ما دایه ای چینی دارند و زبان چینی را به خوبی صحبت می کنند. برای نسل آنها، انگلیسی و چینی مهم ترین زبان ها خواهند بود. ▪ آیا هیچ حقوق بازنشستگی دارید؟ ـ من حقوق بازنشستگی ندارم و امیدوارم که نیازی به آن نداشته باشم. من دارایی هایم را جمع کرده ام و با استفاده از آنها زندگی می کنم. ▪ چه فعالیت هایی در زمینه های خیریه انجام می دهید؟ ـ من به دانشگاه ها و دانشجویان و دانش آموزان سراسر دنیا کمک مالی می کنم و اعتقادم بر این است که به جای دانشگاه ها بیشتر به دانشجویان و دانش آموزان باید کمک کنم؛ چرا که آنها بیشتر از مدیران و مسوولان به کمک مالی نیاز دارند. ▪ آیا اهل ولخرجی و افراط هستید؟ ـ من دوبار به دور دنیا سفر کرده ام. بار اول سال ۱۹۹۰ حرکت کردم و با موتور سیکلت در۲۲ ماه ۶ قاره را در نوردیدم. بار دوم که در سال ۱۹۹۹ شروع شد، من و همسرم در ۳ سال، به ۱۱۶ کشور دنیا سفر کردیم. ▪ آیا می خواهید ثروتتان را به بچه هایتان انتقال دهید؟ ـ من همیشه به این موضوع فکر کرده ام، اگر شما خیلی به بچه هایتان پول بدهید، آنها را لوس می کنید. من وصیت نامه ام را طوری تنظیم کرده ام که تا سن سی سالگی شان چیز زیادی بهشان نرسد. من به دانشگاه هایی چون ییل و آکسفورد رفته ام و تعداد زیادی از بچه های افراد ثروتمند را دیده ام که هیچ وقت نیازی به کار و سختی کشیدن نداشته اند. من می خواهم که بچه هایم تحصیلات خوبی داشته باشند و محیط کار را تجربه کرده باشند. تحصیلات و لزوم به کار کردن زندگی مرا عوض کرد و مرا از مرداب آلاباما به اقیانوس جهان پرتاب کرد. ▪ در هنگام رکود مردم با پول هایشان باید چه کار کنند؟ ـ روی چیزهایی سرمایه گذاری کنید که از آنها سر در می آورید. اشتباهی که بیشتر مردم مرتکب می شوند این است که بنا به حرف مجلات و برنامه های تلویزیونی سرمایه گذاری می کنند. بسیاری از مردم در مورد چیزهایی اطلاعات زیادی دارند و باید روی همان چیزها سرمایه گذاری کنند. این شیوه ای است که آدم را ثروتمند می کند. شما با سرمایه گذاری روی چیزهایی که هیچ در مورد آنها نمی دانید، هیچ سودی نخواهید کرد.

                  ایچیموکو سر مشقی است برای آنان که به فراتر از افق های خویش می اندیشند .



                  نظر


                  • در بيشتر موارد راه حل ساده تري نيز وجود دارد

                    در يك شركت بزرگ ژاپني كه توليد وسايل آرايشي را برعهده داشت، يك مورد تحقيقاتي به ياد ماندني اتفاق افتاد : شكايتي از سوي يكي مشتريان به كمپاني رسيد. او اظهار داشته بود كه هنگام خريد يك بسته صابون متوجه شده بود كه آن قوطي خالي است.*

                    *بلافاصله با تاكيد و پيگيريهاي مديريت ارشد كارخانه اين مشكل بررسي، و دستور صادر شد كه خط بسته بندي اصلاح گردد و قسمت فني و مهندسي نيز تدابير لازمه را جهت پيشگيري از تكرار چنين مسئله اي اتخاذ نمايد.
                    مهندسين نيز دست به كار شده و راه حل پيشنهادي خود را چنين ارائه دادند: پايش ( مونيتورينگ) خط بسته بندي با اشعه ايكس.*

                    *بزودي سيستم مذكور خريداري شده و با تلاش شبانه روزي گروه مهندسين،* دستگاه توليد اشعه ايكس و مانيتورهائي با رزوليشن بالا نصب شده و خط مزبور تجهيز گرديد. سپس دو نفر اپراتور نيز جهت كنترل دائمي پشت آن دستگاهها به كار گمارده شدند تا از عبور احتمالي قوطيهاي خالي جلوگيري نمايند.

                    *نكته جالب توجه در اين بود كه درست همزمان با اين ماجرا، مشكلي مشابه نيز در يكي از كارگاههاي كوچك توليدي پيش آمده بود اما آنجا يك كارمند معمولي و غيرمتخصص آنرا به شيوه اي بسيار ساده تر و كم خرجتر حل كرد: تعبيه يك دستگاه پنكه در مسير خط بسته بندي تا قوطي خالي را باد از خط توليد دور کند!!!*

                    *نکته:*
                    *معمولا در بسياري از موارد راههاي ساده تري نيز براي حل هر مسئله و يا مشکلي وجود دارد. هميشه به دنبال ساده ترين راه حلها باشيد

                    نظر


                    • چند پست آخر این تاپیک به دلیل نا مرتبط بودن منتقل شد به تاپیک تخلفات:

                      http://forum.broker-fa.com/showthrea...فروم/page5

                      نظر


                      • شب همه عزیزان بخیر،

                        امیدوارم طاعات و عبادات دوستان در این ماه پربرکت قبول حق باشه. امشب حمید سوریان در فینال هست و امیدوارم با کسب مدال طلا دل همه ایرانی ها رو در هر جای دنیا هستند شاد کنه و بنده هم کمی شادتر بشم.

                        با این پست می خواستم از همه دوستان فروم که در این مدت زحمت های بنده رو تحمل کردند تشکر کنم. به دلیل گرفتاری های غیر مرتبط با این بازار و فروم، مدتی هست کمتر فرصت ارایه پستهای تحلیلی بدرد بخور دارم و سر زدن روزانه به انجمن در مقاطعی از روز یه جور رفع خستگی برایم شده.

                        ادامه این شرایط نه برای بنده توفیقی رو حاصل می کنه و نه برای عزیزانی که انتظاراتی از بنده دارند مقبول هست. به همین دلیل امشب تصمیم گرفتم برای همیشه از فعالیت های مجازی در فروم ها اعلام انصراف کنم و اگر فرصتی باشه انرژی خودم رو بر روی کارها، تحلیل ها و تریدهای شخصی متمرکزتر و معطوف تر کنم.

                        دو سه روز دیگر عازم سفر تفریحی چند هفته ای به سوییس هستم که بهانه خوبی رو برای این خداحافظی بهم داد.

                        امیدوارم همه دوستان بتونند مسیر موفقیت خودشون رو در این بازار به درستی پیدا کنند و به آرزوهای خود جامه عمل بپوشانند. کاری دشوار هست اما شدنیست.

                        همه عزیزان رو به حق می سپارم و اگر در طول مدت حضور بنده بدی یا خوبی از بنده دیدید به بزرگی خودتون بنده رو خواهید بخشید.

                        بدرود- بهزاد

                        نظر


                        • این تاپیک هر چه دل تنگت میخواهد بگو هست ، درسته ؟

                          پس کسی از درد دل من خرده نگیره و خودشو مخاطب حساب نکنه


                          درددلم سوءبرداشت نشه که تاثیر بحث جناب بهزادی با عزیزای دیگه هست ، این از تعداد تشکر های بنده معلومه که دیدم فقط رو این چنتا پست نبوده . و قبلا موارد مشابه بوده .
                          مثلا ادعا داریم ایرانی هستیم ؟؟مثلا ادعا داریم مسلمونیم ؟؟ مگه هر کدوم ما چه برتری به دیگری داره ؟؟مگه کی از کجا اومده که بقیه نیمدن ؟؟ مگه کی نطفش از آب طلا و عطر بوده که مال بقیه نبوده ؟؟ مگه کسی غ
                          یر از زیر خاک ، به جای دیگه ایم میره ؟؟ این خودمونیم که داریم به خودمون ظلم و ستم میکنیم . این خودمونیم که خودمونو پرت میکنیم ته دره . بد نیست اگه به خودمون بییام . بابا مگه کجا چخبره ؟؟ تا کی میخوایم به خودمون ستم کنیم ؟؟
                          مگه ستم کردن شاخ و دم داره ؟؟

                          درسته که تو فارکس
                          مثل هر علم دیگه اختلاف سطح علمی بین نفرات هست ولی این معنیش نیست که با هم جنگ کنیم . محیط آموزش را تبدیل کردیم به یه میدون جنگ ، دست کم دلمون برای کسایی بسوزه که الگوشون هستیم .

                          ویرایش توسط Jabalameli : https://www.traderha.com/member/5764-jabalameli در ساعت 08-05-2012, 10:26 PM
                          ورود به معامله با منطق انسانی
                          خروج
                          از معامله با احساس ماشینی
                          لینکهای پرایس اکشن:

                          وبسایت

                          کانال تلگرام

                          نظر


                          • خاطرهات شخصی

                            یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده !

                            به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت، در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند.

                            احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره، لابد فقط به آدم های باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده !
                            بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چی هستن !


                            با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!
                            کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست !

                            اما دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : آقای محترم ! بفرمایید !

                            قند تو دلم آب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم :

                            می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم !

                            چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .
                            .


                            دیگر نگران طاسی سر خود نباشید !
                            پیوند مو با جدیدترین متد روز...!

                            WE LOVE YOU , PCM

                            باز کردنحساب درPCM از لینگ زیر همراه با پشتیبانی من در تحلیل eurusd , online را با من معامله کنید.

                            accuont real
                            account demo


                            نظر


                            • خاطره یک دوست :

                              * دبیرستانی بودم.یه روز برگشتنی به خونه با دوستم تو ایستگاه اتوبوس منتظر
                              بودیم از دور خانمی رو دیدم که میومد........
                              خانمه از این تیپ داغونا داشت!مانتو سبز شلوار استرج آبی روسری صورتی فکوله یه
                              متری.......اصن داغون!!!
                              گفتم:وای نگاش کن زنه رو!!ااااااااااااییییی!!چه جواد چه
                              ضایه!!موهاشو!!ریختشو......
                              زنه هی داشت نزدیکتر میشد.
                              من همچنان میگفتم:اه اه اه......زنیکه از اوناستا.......وای وای وای.....واه
                              واه...... واه.
                              و او همچنان نزدیک میشد.....
                              تا اینکه به ما رسید و........
                              دوستم گفت: "سلام مامان"!!!!
                              WE LOVE YOU , PCM

                              باز کردنحساب درPCM از لینگ زیر همراه با پشتیبانی من در تحلیل eurusd , online را با من معامله کنید.

                              accuont real
                              account demo


                              نظر


                              • چند سال قبل بود:
                                * مامانم از صبح رفت خونه ی خاله م،منم از خدا خواسته دوست دخترمو آوردم!
                                شب که مامانم اومد؛حس کردم یکمی باهام سرسنگینه!
                                بعدش دوست دخترم زنگ زد و گفت:
                                ببین ترو خدا شاکی نشیا!من یه چیزی خونه تون جا گذاشتم!
                                جا خوردم،گفتم :چــی؟؟! حتما مامانم همونو دیده تحویلم نمیگیره!
                                ولی قطع کرده بود!
                                رفتم با استرس همه جا رو گشتم...
                                روی تخت،زیر تخت،تو حموم،کفِ آشپزخونه،رو کاناپه ی هال،
                                زنگ زدم بهش میگم: جونِ مادرت یکمی فکر کن ببین کجا گذاشتی،اصلا چی جا گذاشتی؟
                                صداشو لوس کرده میگه:یعنی تو نمیدونی؟
                                میگم:نه والا! بگو زود باش...
                                میگه : قلبـــــــــــــــــمو ..!
                                یعنی میخواستم خرخره شو بجوام!!
                                بعد که خیالم راحت شده رفتم به مامانم میگم:
                                چرا واسم قیافه گرفتی؟
                                میگه:این سوال داره مرد خرسِ گنده!!! توام شدی مثلِ بابات!
                                صبح تا شب نبودم یه زنگ نزدی حالمو بپرسی!!!!
                                WE LOVE YOU , PCM

                                باز کردنحساب درPCM از لینگ زیر همراه با پشتیبانی من در تحلیل eurusd , online را با من معامله کنید.

                                accuont real
                                account demo


                                نظر

                                پردازش ...
                                X